ساحل افکار

بایگانی

دقیقه نود ورق برگشت

چهارشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۴، ۰۵:۳۱ ب.ظ

قرار بود فردا صبح آتیش کنم و بزنم به جاده و خلاصه این هفته آخریو مرخصی بگیرم تا 6 فروردین و بعدش برگردم سر کار. تا ظهرم برنامه همین بودا، کارا رو کرده بوده، دیگه تو مود رفتن بودم (این مود رفتنو فقط اینا که خوابگاهی بودن یا دور از خونه زندگی کردن میفهمن چه جوریه!) تا 12 ظهر که یه دفعه ورق برگشت و مجبور شدم تا هفته دیگه بمونم. هم ضد حال خوردم هم خوب بود. ضدحالش این بود که این هفتهه خیلی ستمه!!!!

خوبیش اینه که تا 13 کنار خانواده هستیم. البته باز یه ضدحال دیگه داره این که من 13هم صبح باید بزنم به جاده و برگردم اهواز و علی القاعده 13 بدر کنار خانواده نیستم. ولی خب تو جاده خودش تفریحه. ولی خب تنهایی 13 بدر حال نمیده :|

خلاصه برنامه انگار جوریه که من این هفته شب جمعه شب شعر برگزار کنم!!

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۴/۱۲/۱۹
مستر نیمــا
حس همدردی منو به عنوان یه خوابگاهی که چند ساعت پیش برگشته خونه پذیرا باش

شماره2 رو رزرو میکنم برای مشاعره

خوش بحالت:(


حتما

13بدر به هیچ بنی بشری خوش نخواهد گذشت چون جمعه ست!!
شما تصور کن حالتی رو که استاد ما به ما گفت یه خبر خوش دارم براتون !! 
چون شنبه ی بعد 13 کلاستون رو برگزار میکنم 4شنبه ی آخر سال رو میتونید نیاید!!
ماهم فقط در سکوت مطلق به استاد نگاه کردیم به واقع !

حداقل میتونید برید حتی اگه بهتون خوش نگذره

من چی:|

یه قضیه ای هست میگه تو این زمونه اگر برا کسی درد دل کنی تا اثبات نکنه از تو بدبخت تره ول نمیکنه :دی

ما چندساله که بصورت پیاپی 13بدر رو در جاده و در راه بازگشت به تهران هستیم !!! 
اواخر عید رو مشهدیم و همیشه از ظهرسیزده در جاده برا اذان مغرب هم قدمگاه نماز میخونیم باز تو جاده !!!! البته گمون نکنم امسال قسمتمون بشه :((

آخیییییییی

الان حس میکنم کمتر ناراحتم:))))

گفتی مود رفتن و کردی کبابم!
منم هزار تا کار و بیچارگی دارم اما افتادم رو مود رفتن! صبح تا شب علافم...
خدا برگشتن رو به خیر کنه...

دقیقا دیگه هیججججججججججج کاری نمیتونی بکنی

عاقا پس چرا من اصن مشکل ندارم؟!ینی کلا با معقوله ی سیزده بدر حال نمیکنم !! از سالی م که کنکور دادم از عید همون سال سیزده هام رو بدر نکردم دیگه !!
ولی اون غروب قدمگاه رو خیلی دوست دارم .. هم جای قشنگیه هم قدمگاه یه حسی داره .. شده از مشهد که برمیگردید دلتنگ بشید و پرغصه؟؟ قدمگاه اون حس دلتنگی رو کمترش میکنه .. 

ولی امسال اگر عمری بود میرم سیزده م رو بدر کنم ! بخاطر مراد خودم و نسرینم که شده میرم سبزه گره بزنم :دی
ولی خب دیگه سبزه الان جواب نمیده باید درخت گره بزنیم :دی

ولی من دارم:دی


این روزا دیگه سبزه اینا جواب نمیده:))))))))

 من چی بگم که از امسال دیگه مادرمون کنارمون نیست قدر داشته هامون رو بیشتر بدونیم

خدا رحمتشون کنه :(

و آخرین شب شعر وبلاگ ساحل افکار در سال 1394... 

بلههههه

ممنونم جمیع رفتگان
گمـــــــشده :) ۱۹ اسفند ۹۴ , ۲۰:۲۴
عید حال می ده تمام 13 روزو کنار خانواده باشی. این طوری بهتره. خونه تکونی هم تموم شده.:))

از اون لحاظ که آره

ینی شما میفرمایید درختم جواب نمیده ؟؟؟ o_O
تیربرق رو رنگ سبز بزنیم بهش بعد گره ش بزنیم چی؟؟! اونم نع؟ :دی

دیگه نه :)))))

اونو باید امتحان کرد:))))

من یه حالی هستم انگار دارم فارغ التحصیل میشم،از بس این مدت تحت فشار بودم
بعد الان توهم زدم که تعطیلاتم اینجوریه که میرم کنار دریا آفتاب می گیرم،یا توی جنگل مدیتیشن میکنم.
اما واقعیت اینه که فردا میرم خونه باید واسه خانواده ناهار هم درست کنم تازه!  

:)))))

بازه به کنار خانواده بودن می ارزه

سلام جناب  مهندس :)
بنظرم 13به در نکن جاده ها شلوغه 12به در برین و بسمت اهواز راه بیافتین :)
درضمن پیش پیش سفرتون بی خطر هر چی خیره 
ایشالا سفری پر از خاطره های شیرین براتون رقم بخوره:)
+
امیدوارم بتونم مشاعره  باشم ساعتش رو بندازین 9شاید اومدم 
ممنون 

والا من معمولا تا آخرین لحظات از وقتم استفاده میکنم پس فکر کنم 13 رو مجبورم صبح زود بزنم به راه

من یه هفته خودمو تعطیل کردم و زدم به ددر دودور کنار اقوام و خوابگاهو ول کردم !!! قرارم بود تا جمعه بمونم اما ورق منم برگشت و اومدم خونه ! حالا کاشف به عمل اومد خداروشکر هفته ی بعد عید تعطیل شد

خوش بحالت

خوش شانسیااااا

دلت آب مهندس:))
ما هرسال 13بدر,با کل فامیل جمع میشیم خونه ی یکی و ساعت هفت صبح میزنیم به دل طبیعت
یکی از خوشایندترین روزهای سال,از بچگیم تا الان,روز سیزده بدر بوده و تا الان هیییییچ سیزده بدری رو دور از خونوادم نبودم:)خدا واسه همه بخواد

ما هم هر سال کارون اینه :پی

اَسی بولیده ۲۰ اسفند ۹۴ , ۰۰:۳۸
اشکال نداره مهم اینه که بالآخره میرید! هرچه دیرتر برید دیرتر هم برمیگردید :)
مشاعره؟ عالیه! پس خوب شد نرفتید ^_^
این هفته یعنی همین امروز دیگه؟ ساعت 9شب؟

مود رفتن مشکلشه

احتمالا

نفس نقره ای ۲۰ اسفند ۹۴ , ۰۱:۱۶
من یه احساسِ بی خانمانیِ خاصی دارم :| هم اینجا غریبم هم اونجا!! مودم میگه فرار کنم برم یه جای دیگه :|

همه آدم هایی که خوابگاهین یا یه شهر دور از خانواده زندگی مبکنن این حسو دارن!

اه اه اه منم سیزده بدر راه میفتم برم خوابگاه و اه اه اه!!!

آخیییییی

اومدم اینجا کامنت بذارم بگم اگر ب جنبه های مثبتش نگاه کنین میبینین خیلی بهتره ک دیرتر میرین چون وقتی عید و کامل بتونین کنار خانواده بمونین بنظر من خیلییییییی بهتره و ی جورایی مطمئنم خانواده بخاطر شما 12فروردین میرن بیرون چون میخوان شما کنارشون باشین

بعد کامنتارو دیدم شور و شوق بچه ها برای مشاعره خنده م گرفت :دی

آه من بوده آقا چون ناراحت شدم ک نیستم مشاعره کلا کنسل شد :))

اون که صد در صد

ما چند بار تو عید میریم بیرون :دی

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">