روز عجیب!

دیشب رفتم تو یه لوازم بهداشتی بعد دختره قد فنچ بود (همین فنچ هایی هست توی این مغازه پرنده فروشیه قد همونا) اونوخت با مامانش اومده بود واسه دوست پسرش کادو بخره!! بعد میگفت یه روز دوستیه دیگه هم در راهه بازم میایم خررید تخفیف بدین ! همون لحظه بود که من نفهمیدم مخ من مشکل داره یا اوپن مایندی اینا بعد اومدم بیرون از مغازه و رفتم اون ته پاساژ به مغازه گوشه ای یه نگاهی بندازم بعد دیدم یه پسره 140 سانتی یه دختره رو که قدش تا زیر ناف پسره بود بغل کرده بود و بوسه های خاک بر سری میکردن! ناخوداگاه گفتم اوو ماییی گااددددد بعد اومدیم بیرون دوتا پسر دیدم که ژاکت پوشیده بودن با شلوار و ژاکته تا روی کمربند بود ولی کلاهه قلمبه داشتن. بعد دیدم نههههههههههه اینا دخترن . ناخوداگاه گفتم خاک بسرم با دست کاپشنمو میکشیدم که پایین تر بیاد و نفهمیدم الان من باید مانتو میپوشیدم یا اونا! بعد از اونجایی که دیگه نفهمیدم ما باید مانتو بپوشیم یا دخترا و دیدم انگار مخ من هی داره ارور میده سریع سرمو انداختم پایین و اومدم خونه. تازه تو راهم کلی خجالت کشیدم که چرا مانتو نپوشیدم. والا ما که نفهمیدیم چی به چیه!