ساحل افکار

بایگانی

۲۰ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

یکی از بچه ها میگفت یه طوطی داشتم دو ماه تمام با این کار میکردم که بگه سلام عزیزم ولی هیچ خبری نشد! هیچی نمیگفت

یه روز پدربزرگم اومد خونمون ظهر ناهارو با نوشابه خوردیم، پدربزرگم از پای سفره که پاشد رفت پیش طوطیه یه آروغ زد، این طوطی ما هم یاد گرفت!!!!  حالا دیگه دم و دقیقه آروغ میزنه، یعنی آبرو نذاشته واسمون جلو مهمونا 

=)))))

۱۴ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۵ ، ۱۵:۵۳
مستر نیمــا