خیلی وقته ننوشتم انگار نوشتن هم برام سخت شده. اومدم بنویسم داشتم فکر میکردم خب عاشقانه بنویسم، یا سیاسی اجتماعی یا روزنگار، یا از موفقیت خیلی بزرگی کاری که با سختی به ثمر رسید، از اینا که میان میگن به ملت ایران تبریک میگیم!! ولی فقط تهش به ما میگن با تشکر از زحمات شما!!!! یا این که از روزگار عجیب و سرنوشتش یا از بچه های وبلاگی که ازشون بی خبرم، یا از تب و تاب خرید عید و خونه تکونی و عزاداری واسه خونه تکونی، یا از تصمیم عجیب و خودم و ...
ولی واسه این پست مینویسم:
اینقدر رنگاش زیاد بود که تموم قلبمو روحمو رنگارنگ کرد. رنگی که هیچ وقت پاک نمیشه