فردا یه جلسه کاری دارم که احتمال کانتکت توش زیاده. آخه هفته قبل یکی از همکارای یکی از ادارات دیگه باید یه چیزیو تحویل میداد اشتباه داده بود منم بهش گفتم اشتباهه و سعی کردم با لحن دوستانه بگم. بعد یه چیزی گفت منم گفتم مگه فلان چیزو ندارید چرا چک نمیکنید خلاصه خیلی بهش برخورد یه جرف بدی زد. طرفم حدودای 50 سال یا بیشتره. بعد این مسئله فقط در این مورد نیست. در طی چند ماه پیش کار کل ادارشون رو بردم زیر سوال و یکیشون که خیلی ادعاش میشد مجبور شدم جلوی چند تا از رییساش به خاطر اصرارش به کار درستش سوتیشو بگیرم و نشون روساش دادم که شما بگید این درسته یا نه. در حدی که همشون قرمز شدن و چون جلسه روسای چند تا اداره بود خلاصه ادارشون رفت زیر سوال و از اون روز سایه منو با تیر میزدن. خلاصه سعی کردم به روی خودم نیارم و دوستانه باز باهاشون کار کنم تا دوباره مسئله اون آقاهه پیش اومد
سعی کردم تا یه هفته چیزی نگم منظر باشم تا چواب صحیحو بفرسته ولی دیدم خبری نیست و مجبور شده به رییسش نامه بدم که فلان اطلاعت اشتباهه. سریعا اطلاعت تصحیح شده رو بفرستید. باز اینا داغ کردن و زنگ و زونگ که تلفنی بگید تا حلش کنیم و سیستمیش نکنید
فردا دوباره جلسه هست و اینا هستن با یه اداره دیگه. اینا که به خونم تشنه هستن. دلیل این جلساتم اینه که من کلا کارهای فنی خیلیا رو بردم زیر سوال. یعنی نفراتی که قبل از خودم بودن و نتایج کاراشون. یه جورایی ساختار شکنانه و با دید جدید کارامو انجام میدم و اهمیت نمیدم قبلیا چی گفنن. حالا این باعث شده همه رو بریزه به هم که این یه الف بچه( از اون جهت که اونا همه سابقه کاریشون از من بیشتره و سن و سالی دارن) همه چیو ریخته بهم. راستش خودم از این سیستم کشمکشی دیگه خسته شدم. سعیم بر اینه که کارو فنی و صحیح انجام بدم ولی قبولوندنش به اینا خیلی سخته. میترسم اینقدر کانتکتام با بقیه زیاد بشه که بگم گور بابای کار و مثل بقیه همین راهیو که میرفتن برم بی سر و صدا
الان خداییش وقتشه یکی برام یه افطار تپل بیاره!عصره دلمم حوس پیتزا کرده!(رطب بود به قافیه بیشتر میومد). خب مجبورم واسه افطار خودم درست کنم. حس غذای بیرون نیست