درکنج لبت ظرف عسل بود و ندیدم
چشمان تو تاراج غزل بود و ندیدم
فریاد شدی ، شعر شدم ، حادثه رخ داد
آغوش تو میدان عمل بود و ندیدم....
درکنج لبت ظرف عسل بود و ندیدم
چشمان تو تاراج غزل بود و ندیدم
فریاد شدی ، شعر شدم ، حادثه رخ داد
آغوش تو میدان عمل بود و ندیدم....