بفرمایید به صرف مشاعره در قسمت نظرات
دوستان اولین کامنت رو بخونید. شماره دوستان و قوانین توش نوشته شده
اینـــــــم برای رفرش شدن دوستان در حین مشاعره
دوستان اولین کامنت رو بخونید. شماره دوستان و قوانین توش نوشته شده
اینـــــــم برای رفرش شدن دوستان در حین مشاعره
شماره هاتونو جلوی اسمتون یا قبل از شعر بذارید که بدونیم نفر چندمید. مثل همین شعری که من باهاش مشاعره رو شروع میکنم
بعد از این کامنت شماره 2 یعنی اسی بولیده شعرشو با حرف "ت" شروع کنه
تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو ، این چه نگاه کردن است؟
احسنت. شماره 3 (تک مدی) هم "ت" بده
شماره 2 "ی" بده
شماره 2
یار تو را ، غار تو را ، عشق جگرخوار تو را
یار تویی ، غار تویی ، خواجه نگه دار مرا
شماره ؟:))
بعد از هر شماره که شعرش رو گفت باید بگم؟
شماره 4
شماره 2 ت بده
2
تیر روانه میرود ، سوی نشانه میرود
ما چه نشسته ایم پس؟ شه ز شکار میرسد!
بسیار عالی.شماره 3
درد می بارد چو لب تر می کنم / طالعم شوم است باور می
کنم
من که با دریا تلاطم کرده ام/ راه دریا را چرا گم کرده
ام؟
بسیار زیبا بود. شماره 4. باران "م" بده
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن
شماره 4
نوبت خودمه :دی
شماره 2 برووو
2
یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از چشم حسود چمنش
عالی. شماره 3 برو
شمع را شاهد احوال من و خویش مگردان
خلوتی خواسته ام با تو که تنها بنشینم
شماره 4 باز م بده
واسه شعر خودم نوشابه باز کنم الان :))))
2
تا از نگاه مهر تو محروم مانده ام
چشمم چو شمع مرده به بالین آرزوست
اگه دو بیتی بنیوسید خیلی بهتر میشه
زیبا بود. شما هم دوبیتی بنویسید شعرا رو لطفا
شما شماره 5
4
تقویم روزهایم شکسته و گم است
بی تو چه فرقی میکند امروز چندم است
خیلی قشنگ بود.خوشم اومد :دی
مرسی
شماره 2 برو
4
+ حالا ببینم میتونی هی ت بگین؟:دی
شعر قشنگی بود :)))
دوست عزیز فرصت 90 ثانیت تموم شد که!!!
خواهش میکنم :)
2
یا رب ای کاش آشنایی ها نبود
یا به دنبالش جدایی ها نبود
یا مرا با او نکردی آشنا
یا مرا از او نمیکردی جدا
نیما سوختی الکی (ن) دادی باید ت میدادی دفعه قبل
من جای شماره 5 نوشتم. چون دیر نوشت:دی. دیدی نسوختم :))
آسمان با غم تبانی می کند در چشم هام
با غروب رفتنت هم رنگ دارد می شود
ترس را تزریق خواهد کرد در رگهای من
فکر تو در استخوانم سوز ِ بی حد می شود
مرسی. شماره 4 نوبتت رسید
4
در سیـنه پنهـان کـرده ام گنـجیـنه ای از داغ غم
تا می توانی سعی کن ای عشق، در ویرانی ام
شماره 5 تاخیر داشت. بیشتر از 90 ثانیه :پی
2
من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید
(از زبان ویتای عزیز) ! :)
ویتا الان روی قفسش نشسته و با مظلومیت منو نگاه میکنه :)))
مرسی. تک مدی اسمتون چیه شما؟
4
تو نوشین لب میان جمع خاموشی ولی چشمم
ز هـــــر موج نگــــاه دلکشت پیغـــام می گیـــــــرد
آخ آخ از اون شعرا بوداااا
ایشونم محض عرض ادب و سلام اومدن
2
تو که بالا بلند و نازنینی
تو که شیرین لب و عشق آفرینی
کنارم لحظه ای بنشین ، چه حاصل
که فردا بر سر خاکم نشینی؟
از بابا طاهره فکر کنم
یا ما نمی فهمیم یا این ها نمی فهمند
دیوانه ها چیزی از این دنیا نمی فهمند
مانند جمع دانش آموزان مردادی
بر تخته ها زُل می زنند اما نمی فهمند
جالب بود
اصلا با دوربین میونه خوبی نداره. کلی عشوه میاد. تا میام عکس بگیرم روشو میکنه اونطرف:))))
آقا برای مردم حرف در نیار.
من شعر جوان پسند میگم:دی
+ تازه شم همزبان داشتم تلفن پاسخ میدادم
گفتم لابد نمیرسم سر تایم مقرر قطع کنم:دییی
در ضمن ویتاتون نازه:))
آرهههه؟؟؟
در آن لبهای افسونگر چه داری؟
در آن دل غیر شور و شر چه داری؟
گهی میرانی و گه مینوازی
بگو ای نازنین در سر چه داری؟
هم این هم قبلی از فریدون مشیری بود
فاطمه
مرسی. فریدون و شعر کوچه مهتاب. خیلی دوسش دارم
یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن
چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند
آنــچه از رفتنت آمد بــــــه سرم را فـــردا
مردم از خواندن این تذکره ها می فهمند
عالی بود.شماره 4 بفرما
چی آره آقا نیما؟
+ شام نمیدین اینجا؟:دی
هویجوری.
دنیا به روی سینه ی من دست رد گذاشت بر هر چه آرزو به دلم بود سد گذاشت
میثم امانی
4
آخخخخخدلمونخون شد که :(
ویتات خیلی خوشگله! اگه روزی دزدیدنش شک نکن کار منه:)
ضمنا شما جاده خاکی زدی:/ باید ت میدادی نه نون، قبول کن!! :دی
یعنی من رو ویتا حساسما.میام بررراتااااا :)))
همش یکی ؟:)))
این شماره 2 داره چرت میزنه.من میدونم:))
والله من الانم لباسام اندازم نیست :دی
از تمشک آبی بپرسین :دی
+ من بیشتر شبا شام نمیخورم :))
ممنون بخاطر غذای روح
خب من واسه آینده گفتم :))))
2
من دلخوشم به سوختن و دوست داشتن
با خون دل حکایت حرمان نگاشتن
عاشق نگشته ای و ندانی چخ عالمی ست
از دست دوست سر به بیابان گذاشتن
یکی منو بگیره من هنوز شام نخوردم:((((((((
چخ منظورش چه بوده
ناگهان آمد و زد، آمد و کشت ،آمد و برد
او فقط آمده بود از دل ما رد بشود
تیشه برداشته ام ریشه ی خود را بزنم
شاید افسانه ی من نیز زبانزد بشود
مرسی. شماره 4 بدووو
به من میگی چرتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
باشه:|
ضمنا ما نیاز به رژیم نداریم، اونی که باید رژیم بگیره شمایی! بیخود نی هنو مجردی:دیییییییییییییییییییییی
مردا که رژیم نمیخوان. تا قد شکم شریفی نیا مجازه .بیشترش نه:)))
در رنـج من نشستی و کوشیدی
اشکم چو رنگ خون شقایق شد
آن را به جـام کـردی و نـوشـیدی
فروغ فرخزاد
4
نه همین وسط کلاس باشی بهتره:))
الامان از روســـــــری، زیرش هزاران لشکر است
مهربان هستی، دلم در بند موهایت خوش است
مهربانـــی با اسیران شیــــوهی پیغمبر است
یعنی این دو بیتو خیلی دوست دارمااااا
میزبان با ویتا داره شاممممممممممممم میخوووووووووووورهههههههههههه :دی
میزبانی گفتن مهمانی گفتن :دیییییی
میزبان شام ساعت 8 نون و پنیر و انگور خورده. ساده و سبک
:||||||||||||||||
2
تا لبانت را لبم پیدا کند
یک دو جا بر گونه ات لب میزنم
آرزو نالد که: گر دستم رسد
لب بر آن لب روز تا شب مینهم
(فریدون مشیری)
بنده بی تقصیرم ! مدیونید اگه منظور بگیرید:|
نچ نچ نچ نچ
روی تـخـتـی با رقیبـان می نشینی در بهشت
تـا خـدا بـهـتـر بسوزانـد مـرا خواهـد گذاشت
یک نمایـشگـر در آتـش ، دوربـیـنـی در بهشت
:))))))))))))))))))) عالیییی بود. :)))))))))))))
خب الان شب جمعه است!! متهلام که :سوتتتتتت
شما رییسی:-q
اینجا بارونیه !!! بقیه چطور؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نه من نیماشونم
ما هوای خاکی و گرم رو شاهدیم مثل همیشه غرب کشور رو گرفته:((
قدر بودنین باران رو :دی
2
دادی مرا پناه در آغوشت
تنها پناهگاه من آنجا بود
آغوش تو چه لطف و صفایی داشت
وان بوسه ها چه گرم و گوارا بود
بسیاررر زیبااااا
معنی کور شدن را گره ها می فهمند
سخت بالا بروی ، ساده بیایـــــی پایین
قصه ی تلخ مرا سرسره ها می فهمند
عالییی بود
کدوم شهرید؟ خوش بحالتون:(
شما ناسلامتی مررررررررررردی!!!!!!!!!
اجازه نمیدی که خانما رو بازخواست کنن؟؟:S
نگران نباشید :))) راحت باشین
2
وای بر من نداد گریه مجال
که زنم بوسه ای به رخسارت
چه بگویم، فشار غم نگذاشت
که بگویم : خدانگهدارت !
عی باباااا. اشکمون در اومد که
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
او کــه هرگز نتوان یافت همانندش را
منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد
غــــزل و عاطفــــه و روح هنرمندش را
بسیار زیبا بود.مرسیییی
7 نفر
1
مثل پروانه ی بی تاب، در اندیشه ی نور
با پری سوخته ، از زندگی ام سیر شدم
گرچه گفتم. که ازاین. عشق،حذر باید کرد
خود غریبانه. به زندانِ تو. . زنجیر شدم
2
مرا گوید مخوان شعر غم انگیز
که حسرت عقده گردد در گلویم!
خدا را ، با که گویم کاین ستمگر
غمم را هم نمیخواهد بگویم...
قابل توجه بعضیا:/
ای بابا. اصن من دیگه حرفی ندارمممممممممممممممممم:))
مرا به خلسه می برد حضور ناگهانی ات
سلام و حال پرسی و شروع خوش زبانی ات
فقط نه کوچه باغ ما، فقط نه این که این محل
احاطه کرده شهر را، شعاع مهربانی ات
شعرای قشنگی میذاریناااا :دی مرسیییی
تو را میبینم و دردم زیادت میشود در دم
4
مرسیی. اگه دو بیت باشه بهتره
درود بر شما
موشرابی عشوه میریزی برایم مست مست
جرعه جرعه جام شب از ماه، خالی میشود
دامن ابریشمت پروانه میرقصد به ناز
بال و پر وا کردنت شعری خیالی میشود
2
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
کلاسیک :دی
بــاور نـمـی کــردم بــه آســـانی دلـم رفت
از هـم سـراغـش را رفـیـقـان می گـرفـتـنـد
در وا شـد و آمــد بـه مـهـمـانی... دلم رفت
مرسییی شماره 4
4
تا با غم عشق تو مرا کار افتاد
بیچاره دلم در غمِ بسیار افتاد
بسیار فتاده بود اندر رهِ عشق
اما نه چنین زار که این بار افتاد
مرسیییی عالی بود
برس به داد قلب من ، که کوه درد میشود
به وسعت تخیلش ، به بال واژه های خود
ببین چگونه شاعری ، فضا نورد میشود
خواهش میکنم :دی
2
در این سرای بی کسی ، کسی به در نمیزند
ببه دشت پر ملال ما پرنده پر نمیزند
حالا هی واسه هم نوشابه باز کنید:/
حالا یکی از ما تعریف کرداااا :| حسودا :))))
:))))))
مرسی. شماره 4 بفرما
مرسییییی. خیلی ممنونم از شما. خیلییییی خوشحالم میکنه این که یه نفر به یاد ما هم میفته. خیلییییی متشکرم از شما
یک کلبه ی خراب و کمی پنجره
یک ذره آفتاب و کمی پنجره
ای کاش جای این همه دیوار و سنگ
آیینه بود و آب و کمی پنجره
قیصر امین پور
4
مرسی قشنگ بود
برو نوش جان. ممنون بابت دعا
2
و گر سنگ بودم، به هر جا که بودی
سر رهگذار تو جا میگرفتم
چقد واو میدی:( :/
مررررررررررسی زیزی جونم:)))))))))
این شعر بود؟ شعر نو نبود آیا. شعر نو نداریمااااا
من به شهریور چشم تو ارادت دارم
تو به دی ماه دلم گوشه ی چشمی داری ؟
تا ابد کشته ی چشمان توام ، حرفی نیست
گر چه این هم شده دیگر سخنی تکراری
عالی بود.بسیار زیبا
یک وجب زمین برای باغچه
یک دریچه آسمان نمیدهد
وسعتی به قدر جای ما دو تن
گر زمین دهد ، زمان نمی دهد
4
مرسی
برس به داد قلب من ، که کوه درد میشود
به وسعت تخیلش ، به بال واژه های خود
ببین چگونه شاعری ، فضا نورد میشود
آقا نیما خدا قوت:))
میشه بگین شاعر این شعر کیه؟
ممنون
باران؟؟؟؟؟؟
تک مدی به ما چی گفت؟؟!!
های فایو؟؟؟!!!
جواب : هیچی نیست:))
به شعرهاتون مسلسل باشین :))
شهر در امن و امانه :دی
مرسییییییییی
میشوی آهـوی تهرانـی، میشوم صیاد شیرازی
فتـح دنیا کار آن چشم است، خون دلها کار آن ابرو
هر لبت یک ارتش سرخ است گیسوانت لشگر نازی
زیبا بود
یک بار نه صد بار نه هر بار نفهمید
انگار نه انگار..... نه..! انگار نفهمید
فــریـاد زدم داد زدم دوستتان دا...
یک عمر به در گفتم و دیوار نفهمید
جلیل صفربیگی
4
مرسی
در شعر هم نشد که ببوسم لب تو را
دردا و حسرتا که لبت خط قرمز است!
مرسی شمارتونم بذارین
دوستان چون داره دیر وقت میشه تا 15 مین دیگه ادامه میدیم
اوکی! فقط شمارتو تو شعرات بزن
آباریکلا { :) } خوب!
شماره دوووو بببدددووووووووو
تا نفر 5ام که آخرین نفره ادامه بدین خواهشا:))
و آخر امر هر کی یه پیام بازرگانی بگه خوب نیست؟:))
موافین صاحبخونه؟
موافقم.پس این دور باشه تا ته
حال من خوب است اما با تو بهتر می شوم
آخ ... تا می بینمت یک جور دیگر می شوم
با تو حس شعر در من بیشتر گل می کند
یاسم و باران که می بارد معطر می شوم
در لباس آبی از من بیشتر دل می بری
آسمان وقتی که می پوشی کبوتر می شوم
آنقدر ها مرد هستم تا بمانم پای تو
می توانم مایه ی گهگاه دلگرمی شوم
میل - میل توست اما بی تو باور کن که من
در هچوم باد های سرد پرپر می شوم
مهدی فرجی
2
من اینک کنار تو در انتظارم
چراغ امیدی فرا راه دارم
گر آن مژده ، ای همزبان، در رسانی
به جان تو، جان میدهم مژدگانی
مرسیییی
یک بار - اشتباه - «عزیزم» صدا زدید
عمری ست دلخوشم به همین اشتباهتان
عجب :)))
نگاهی آشنا بر یاس کردم
تو را در برگ گل احساس کردم
خلاصه در کلاس ناز چشمت
دو واحد عاشقی را پاس کردم
4
این شعرتون خیلیییییییی قشنگ بود مرسیییی
دستهایت روسری را از وسط تا میکند
این مثلث در مربع سخت غوغا میکند
مثل یک منشور در برخورد با نور سفید
روسری، رویِ سرِ تو رنگ پیدا میکند
سبز، قرمز، سرمهای، فرقی ندارد رنگها
صورت تو روسریها را چه زیبا میکند!
میشود هر تار مو یک «شب» ولی یک روسری
این همه شب را چطوری در دلش جا میکند؟
باد میریزد به دورت حسرتِ تلخ مرا
باد روزی روسری را از سرت وا میکند
توی قرآن خوانده ام ، یعقوب یادم داده است
دلبرت وقتی کنارت نیست ، کوری بهتر است
عاشقت نصف جهــان هستند، اما آخرش
لهجهات آن نصفه را هم اصفهانی میکند
شعر کامل:
گوشهی ابرو که با چشمت تبانی میکند
این دل خامــوش را آتش فشانــی میکند
عاشقت نصف جهــان هستند، اما آخرش
لهجهات آن نصفه را هم اصفهانی میکند
چای را بی پولکی خوردن صفـا دارد، اگر
حبه قندی مثل تو شیرین زبانی میکند
گاه میخواهد قلم در شعر تصویرت کند
عفو کن او را اگر گاهــی جوانی میکند
روی زردی دارم اما کس نمیداند درست
آنچه با من عطر شالــی ارغوانی میکند
عاشق چشمت شدم، فرقی ندارد بعد از این
مهربانــــی مــیکند ، نامهربانـــــی مـیکند
مــاه من! شعرم زمینی بــود اما آخرش
عشق تو یک روز ما را آسمانی میکند
"قاسم صرافان"
مرسیییییییییییی.فوق العاده ریبا بود
از شهد لب توست که در حاشیه قم
هی شعبه زده ، حاج حسین و پسرانش
جالب و قشنگ بود :)))))))))))
خواهش میکنم :))
قابل شما و دوستان رو نداشت.
یعنی شاید باور نکنین از اول مشاعره تا الان فقط دوست داشتم این شعر تو مشاعره ام بیافته که افتاد.
ممنون از برپایی این مشاعره .
خیلی خوش گذشت .
اگر اجازه بدین من بیشتر از یکی پیام بازرگانی بگم :))
بازار قم از نقل لبت رو به کسادی ست
بیچاره نکن حاج حسین و پسران را
:)))))))))
امشب شب جمعه است نه شب پنج شنبه
شبتون بخیر. خیلی ممنون از حضورتون و شعرهای زیباتون
ای که یک روز پرسیده بودی:
لحظه ی شعر گفتن چگونه است؟
گفتمت: «مثل لبخند گل ها!
حسِ گل در شکفتن چگونه است؟»
باز من گفته بودم برایت
باز از من تو پرسیده بودی
گفتمت: «مثل غم، مثل گریه!»
تو از این حرف خندیده بودی...
لحظه ی شعر گفتن، برایم
راستش را بخواهی عجیب است
مثل از شاخه افتادن سیب
ساده و سر به زیر و نجیب است
باغ سبز خدا در دل ماست
میوه ی باغ، شعر و ترانه
شعر هم مثل هر میوه دارد؛
ریشه و ساقه و برگ و دانه
ریشه، احساس و فکر و خیالش
دانه، مضمون ومعنای شعر است
ساقه، اندام و شکل و زبانش
برگ، آهنگ و آوای شعر است
با کمی مهربانی، کمی نور
می شکوفد پس از چند روزی
در دلِ خانه ها، در سبدها
می زند بر تو لبخند روزی
فصل سبزِ رسیدن چه خوب است!
میوه از شاخه چیدن چه خوب است!
از سرِ برگ گل با نسیمی
مثل شبنم چکیدن چه خوب است!
من که غیر از دلی ساده و صاف
در جهان هیچ چیزی ندارم
مثل آیینه گاهی دلم را
رو به روی شما می گذارم
دست های پر از خالی ام را
پیش روی همه می تکانم
چکه چکه تمام دلم را
در دلِ بچه ها می چکانم
اوه اوه :)))))))))))))))
«دلاویزترین»
من به دنبال دلاویزترین شعر جهان میگشتم!
...یافتم! یافتم آن نکته که میخواستمس!
با شکوفایی خورشید و
گل افشانی لبخند تو
آراستمش!
تار و پودش را از خوبی و مهر ،
خوشتر از تافته ی یاس و سحر بافته ام:
«دوستت دارم» را
من دلاویزترین شعر جهان یافته ام!
تو هم ، ای خوب من! این نکته به تکرار بگو!
این دلاویزترین شعر جهان را ، همه وقت ،
نه به یک بار و به ده بار ، که صد بار بگو!
«دوستم داری؟» را از من بسیار بپرس!
«دوستت دارم» را با من بسیار بگو!
(فریدون مشیری)
خیلی مشعوف شدم از این که تو جمعتون حضور داشتم!
من این موفقیت را مدیون معلم های خوبم هستم!(الکی مثلا من برنده شدم) :)
این تندیس رو تقدیم میکنم به همه متاهلا که بووووووووووووق!!!!
میخوام از پشت همین تریبون به همه دوستانی که امشب باهاشون آشنا شدم خسته نباشید بگم و از آشناییشون اظهار خرسندی کنم:)
به انتهای مشاعرمون رسیدیم ، بیشتر از این وقت دوستان رو نمیگیرم!
نکته آخر که همه منتظرش بودیم این که:
برای پذیرایی به نیما مراجعه شود!!!( البته اگه اصفهانی بازی در نیاره) ;)
شب همگی دوستان بخیر:))))))
:)))))))))))))))
نخیرم من سر ساعت9 اومدم هییییییییییییییچ خبری نبود حتی خود نیما هم نبود!
داره میزنه زیرش:/ :(
خواهش میکنم.انشالله دفعه بعدی جزو شرکت کننده ها باشین
دیشب غیببت احساس میشد :دی
زمان هر نفر فقط 1 دقیقه هست