ساحل افکار

بایگانی

ما آدما کلا سیستممون طوریه که قدر چیزایی که داریمو نمیدونیم. در خقیقت نمیدونیم چقدر زحمت و تلاش و وقت و انرژی و هزینه بابت اینا گذاشته شده. مثلا یه گوشی دستمونه که بعد از یه مدت عادی شده ولی یادمون نیست که مثلا ممکنه یک ماه از صبح تا شب کار کردی تا تونستی این وسیله رو بخری

در حقیقت یک ماه از زندگیتو صرف این کار کردی، یعنی اون گوشی ارزشش اندازه یک ماه زندگیته، یک ماشین چند ماه یا سال، یک خونه چندین سال از عمرت! شاید بهترین هاش ولی وقتی دستمونه یادمون میره چه هزینه هنگفی بالاش دادیم

ما تو کارمون کلا با اعداد و ارقام کار میکنیم ولی ارزششون رو نمیدونیم، دیشب که آخر شب برمیگشتم دیدم تو دستم 30 تا عدد هست، داشتم به این فکر میکردم که سی تا عدد که بعضی وقت ها حتی درست هم بهشون نگاه نمیکینم نزدیک 800 میلیون تومن و دو روز تمام از زندگی هفت هشت نفر هزینه شده تا من بتونم 30 تا عدد رو یه کاغذ داشته باشم. ولی موقع استفاده به اندازه این پول بهش دقت نمیکنیم، بهش اهمیت نمیدیم، خنده دار بود ولی از نوع تلخش!

مهندس واقعی اونیه که ارزش اعداد رو درک کنه

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۴/۱۱/۲۳
مستر نیمــا
:)

خراب این لبخندملیحتم

فریال میم ۲۳ بهمن ۹۴ , ۱۲:۰۹
مهندس پولدارینا، ما 30 تا عددمون رو که جمع میکنیم 300هزار تومنم نمیشه تازه بدهکارم میشیم:)
قدرشو بدونین.

پول ما نیست که. پول مملکته!

فقط استرس و مسئولیت و کارش واسه ماست.درآمدشم که مال مردمه

من با گوشت و پوست و استخونم این پُستُ درک کردم!
با این تفاوت دقیقا من میشم اونی که نشسته با بدبختی اینارو جمع کرده
تهشم حقمو نمیدن! :/
...
و عنوانم که باقلوای یزدِ منه!
مرسی آقا
اصلا عمیقاً!

منم جزو همونام که جمع میکنه و البته استفاده

خداییش این دیگه خیلی ستمه

و سعدی علیه رحمه نه در همین راستا، بلکه در راستای دیگری می فرماید:

یار گرفته‌ام بسی چون تو ندیده‌ام کسی
شمع چنین نیامدست از در هیچ مجلسی

صحبت از این شریفتر صورت از این لطیفتر
دامن از این نظیفتر وصف تو چون کند کسی

گر بکشی کجا روم تن به قضا نهاده‌ام
سنگ جفای دوستان درد نمی‌کند بسی

قصه به هر که می‌برم فایده‌ای نمی‌دهد
مشکل درد عشق را حل نکند مهندسی

امان از راستای دیگر :)))))

به دغدغه خوبی اشاره کردین... 
من خیلی وقتا به این داشته ها و نداشته ها فکر میکنم؛ ولی جدای از اعداد و ارقام، واقعا مهم ترین و بزرگترین نعمت ها و داشته هامون، سلامتی و وجود پدر و مادره...؛ که دنیا و زندگیمون هستند. 
ان شاءالله خدا به همه پدر و مادرها، سلامتی و عمر طولانی و باعزت عطا بکنه. 

همینطوره

انشالله

بی حاصل و بی مقدار، یک صفر پس از اعشار
یک هیچ عذاب، آور آینده ی خواب آور
لیوان پُر از خالی، دلخوش به خوش اقبالی
راضی به اگر شاید، هرچیز که پیش آید
سرگرم سرابی دور، در جبر جهان مجبور
{علی رضا آذر}
رفیق حکایت ما فعلاً داستان اون صفر بعد اعشاره، ایشالا واس شما همیشه حکایت صفرای قبل اعشار باشه!

ایشالا واسه همه باشه!

اینا واسه من نیست البته
همش مال دولته :))

من قدرداشته هامو میدونم 

خوش بحالت

وقتی میشه قدر چیزی رو دونست که با تمام وجود نداشتنش رو درک کرده باشی.
مسئولیت سنگینی دارید پس :)

دقیقااااا همینطوره


:( متاسفانه! از من میشنوید زیر بار مسئولیت نرید که بعدا پشیمون میشید

نفس نقره ای ۲۳ بهمن ۹۴ , ۱۶:۱۵
هوم؟ :|
من عنوان رو که دیدم منتظر بودم یکی یه دونه چوب بدی دستمون بگی بشکونین :))

شما چوب بشکونی آخه؟ باهاش بادکنک میترکونی:)))

مداد رنگی ۲۴ بهمن ۹۴ , ۰۰:۲۰
من دقیقا برعکسم مستر:(
فوبیای از دست دادن لحظه ها و رابطه ها و سلامتی و عزیزانم رو دارم.و هیچ چیز شکنجه آورتر از این نیست که وقتی داداشت رو بغل میکنی,فکر کنی این آخرین باریه که تو بغلته,این آخرین باریه که تو بغلشی!

هر چیزی به اندازه اش خوبه. اینجوری آدم همیشه نگرانه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">