ساحل افکار

بایگانی

یک بغل شعر

يكشنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۰۰ ق.ظ

او استکان چایی خود را نخورد و رفت

                                                         بغض مرا به دست غزل ها سپرد و رفت

گفتم نرو ! بمان ! قسم ات می دهم ولی

                                                         تنها به روی حرف خودش پا فشرد و رفت

گفتم که صد شمار بمان تا ببینم ات

                                                         یک خنده کرد و تا عدد دَه شمرد و رفت

گفتم که بی تو هیچم و او گفت بی نه با!

                                                         در بیت آخرین غزلم دست برد و رفت

یعنی به قدر چای هم ارزش...؟نه بی خیال

                                                         او استکان چایی خود را نخورد و رفت

                                         (حسین زحمتکش)


موافقین ۵ مخالفین ۰ ۹۵/۰۳/۰۹
مستر نیمــا

یک جرعه غزل

الان؟!!! 8 صبح؟ یه بغل شعر؟!!!

به اخمت خستگی در می رود، لبخند لازم نیست
کنـــــار سینی چــــای تـــــو اصلا قند لازم نیست

همیشـه دوستت دارم ـ بــــــــه جــــــان مــادرم ـ امــــا
تو از بس ساده ای ، خوش باوری ، سوگند لازم نیست

به لطف طعم لبهای تو شیرین می شود شعرم
غــــزل را با عسل می آورم ،هرچند لازم نیست

مرا دیوانــــه کردی و هنــــــــوز از من طلبکاری
بپوشان بافه های گیسویت را ،بند لازم نیست

"به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را "
عزیزم ، بس کن ، از این بیشتر ترفند لازم نیست

فدای آن کمانهای به هم پیوسته ات ، هر یک ـ
جـــدا دخل مـــــرا می آورد پیــوند لازم نیست

+ بهمن صباغ زاده

درآینده :دی

مرسی تکراری ولی بسیار زیبا بود

صبح بخیر 
عجب شعری

صبح بخیر

آقاگل ‌‌‌‌ ۰۹ خرداد ۹۵ , ۰۹:۰۸
عالی آقا  عالی
:)

هیچ زندانی حقیقت ندارد
جز
همان چایی!
که بی تو
تلخ می کند جهانم را...

آیدین غلامحسینی

نوشته ولی خداییش ترکیب چای با زندان اصلا با هم نمیخونه.حتی تلخش!!

بهار پاتریکیان D: ۰۹ خرداد ۹۵ , ۱۰:۵۰
چقدر قشنگ و تلخ ..:{

دوست داشتنیه

سلام 
خواهشا این هفته مشاعره نذارین !!
من دوست دارم شرکت کنم ولی مهمون دارم !
بزارین برای هفته دیگه که تا صبح میشه بیدار بود بخاطر روزه :)))
ممنون ازتون :)

احتمالا این هفته نیستم.میرم سفر

چه شعر قشنگی 
چه انتخاب خوبی نیما:))

مرسی

رفتنت
انفجار هیروشیما بود!
بعد از آن
هر دوست داشتنی
در من به دنیا می آید
ناقص است...

مرسیییی

نفس نقره ای ۰۹ خرداد ۹۵ , ۲۱:۲۵
"بی تو" ی نقره ای!

شایدم مسی

چقدر زیبا بود :)

:)

محمدرضا ...... ۱۰ خرداد ۹۵ , ۰۱:۱۰
یک شب ز ماورای سیاهی ها
چون اختری به سوی تو می آیم
بر بال بادهای جهان پیما
شادان به جستجوی تو می آیم


سرتا به پا حرارت و سرمستی
چون روزهای دلکش تابستان
پر می کنم برای تو دامان را
از لاله های وحشی کوهستان


یک شب ز حلقه که به در کوبم
در کنج سینه قلب تو می لرزد
چون در گشوده شد ، تن من بی تاب
در بازوان گرم تو می لغزد


دیگر در آن دقایق مستی بخش
در چشم من گریز نخواهی دید
چون کودکان نگاه خموشم را
با شرم در ستیز نخواهی دید


یک شب چو نام من به زبان آری
می خوانمت به عالم رویایی
بر موجهای یاد تو می رقصم
چون دختران وحشی دریایی


یک شب لبان تشنهٔ من با شوق
در آتش لبان تو می سوزد
چشمان من امید نگاهش را
بر گردش نگاه تو می دوزد


از ( زهره ) آن الههٔ افسونگر
رسم و طریق عشق می آموزم
یک شب چو نوری از دل تاریکی
در کلبه ات شراره می افروزم


آه ای دو چشم خیره به ره مانده
آری ، منم که سوی تو می آیم
بر بال بادهای جهان پیما
شادان به جستجوی تو می آیم...


مرسییی

فکر کنم تنها نشونه های حضور من در بخش مالکیت معنوی قابل رویت بود!
کپی کردیم خلاصه. 👀

آره واقعا

خیلی بدجور نیستی!
ناراضیم ازت
اینستاگرامو دوست ندارم:|

اونجا یه سری فواید داره ها!
یادته به من میگفتی با اسم و فامیل خودت بیا بنویس؟!
اونجا حقیقی تره به نظرم، ادم حس نمیکنه وقتش داره تلف میشه!
نق میزنی دیگه
پاشو بیا منو بخون برو
...
چسبیدی به اینجا انگار حاجت میده:دی
...
دفاعم کردیم بله، تبریکتو میپذیرم^^

من هیچ وقت نگفتم با فامیلت بنویس!!!!!!!!!!!


آدرستو بهم بده
ولی کلا من از اینستا خوشم نمیاد.بعد یه مدت یادت میره بنویسی خلاصه میشی تو چند تا عکس و بعدم نوشتن از یادت میره
نمونه اش گیلاسی و غیره که بلاگرهای خفنی بودن و الان کلا خلاصه شدن تو 4 تا عکس گذاشتن

فقط تبریکو میپذیری؟؟؟ شیرینی دفاع کو؟؟؟؟ :)))))))))

خب حالا! نگفتی، چرا میزنی:د
من ادرسمو بدم میای شبح وار رد میشی، بده من به زور بیارم مستقرت کنم^^
بعدم سخت میگیری چقدر، اونام سخت میگرفتن این شدن دیگه...
شیرینی ام من هروقت دیدمت بهت میدم!!!!!!!:د
بعدم بیا حرف بزن ببینیم چی شدی پیرمرد؟
...
میبینم شده سال دیگه این موقع، من همچنان کامنت پستای دیگه رو اینجا میذارم!^^

من و زدن؟مگه داریم مگه میشه

من فعال نیستم اونجا. آدرس بده میخونم
سخت نمیگیرم واقعیته این
من که میدونم میخوای شیرینیو بپیچونی:))))

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">