ساحل افکار

بایگانی

۲ مطلب در تیر ۱۳۹۸ ثبت شده است

بعد از مدت ها اومدم وبلاگ. راستش خوابم نمیبرد. گفتم چیکار کنم. بزار برم یکم مطالب دوستان رو بخونم. همین که چند تا وبلاگو داشتم میخوندم دیدم دلم داره بال بال میزنه برای نوشتن. یادم اومدم من چقدر اینجایی بودم! اهل حرف زدن در عین سکوت. اهل خوندن دلنوشته های بچه ها و نوشتن حرفای خودم. وای جدا چه لذتی داره. اصلا اینجا یه دنیای دیگست. درسته که مدام تو تلگرام و اینستاگرام وقتمون رو حروم میکنیم ولی هیچ کدوم لذتی که تو نوشتن و خوندن اینجاست رو بهت نمیدن. آدم اینجا راحت حرف دلش رو میزنه. حرف دیگران رو میخونه و با شادیاشون شاد و با غصه هاشون غمگین میشه. واقعا نوشتن اینجا یه چیز دیگه است. مثل مزه ی غذای مامان پزه. هر چی تو رستورانا تاب بخوری آخرش غذای خونه یه چیز دیگه است. چقدر دلم برای بچه های وبلاگی تنگ شده. دوست دارم بشینم تا صبح همه وبلاگا رو چک کنم ولی حیف که صبح باید برم سر کار!

بعد هم برم سمت خونه که عروسی در پیش داریم. عروسی رفیق دوران بچگی. هعیییییی

باید یه تکونی به کمر مبارک بدیم بلاخره

امیدوارم بیشتر اینجا بیام

۱۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۸ ، ۰۱:۱۲
مستر نیمــا