ساحل افکار

بایگانی

خانه

چهارشنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۲، ۰۵:۳۸ ب.ظ
اهل زندگی آپارتمانی نیستم. هر چند الان مجبورم ولی کلا آدم خانه ویلایی هستم خانه ای دوطبقه با یک حیاط و یک باغچه که دورتا دورش را با گل های رنگارنگ پر کنم، یک درخت آلبالو و یک زردآلو هم در گوشه هایش بکارم، یک حوض نقلی هم وسطش درست کنم ما بین درخت ها و گل هایش را چمن کنم و وسط چمن ها با گل بوته های کوتاه تزیین کنم، یک گل شب بو هم در یک گوشه دنجش میکارم تا شب ها دیوارهای خانه را مست کند از بوی خودش یک تاب دونفره هم کنار حیاط بگذارم و گلدان های شمعدانی ام را در دو طرفش بگذارم مثل پلی که از تاب تا باغچه کشیده شده است و در تاب خوردن و بالا پایین رفتن هایم حاشیه نگاهم را قرمز کند که هر وقت دلم خواست بروم روی تاب و شروع کنم به تاب خوردن و در زیبایی باغچه ام محو شوم میسازمت،دیر یا زود چند سال است که سرسختانه علی رغم میل پدر و مادر جلوی فروش یا نوسازی خانه پدری را میگیرم و میگویم که زندگی یعنی همین خانه، نه خانه های بی قواره ای که سر به آسمان کشیده اند و بویی از طراوت و زندگی نبرده اند
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۸/۲۹
مستر نیمــا
http://revaagh.mihanblog.com/post/290
این خونه ها انگار هیچوقت کهنه نمیشن و همیشه توشون یه چیزی پیدا میشه ک حالت رو خوب میکنه
برای شمعدونی مردم! ترجیحا" قرمز باشد با گلدون گلی فیروزه ای
:)

شمعدونی که عشقه

خیلی دوس دارم...بخصوص اگر خانه پدری با کلی خواهر برادر....دور حوض هم گلدونای شمعدونی باشه ... .انشالله که به خواستت برسی .

انشالله

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">