بفرمایید به صرف مشاعره در قسمت نظرات
جمعه, ۱۷ مهر ۱۳۹۴، ۰۵:۲۵ ب.ظ
درکنج لبت ظرف عسل بود و ندیدم
چشمان تو تاراج غزل بود و ندیدم
فریاد شدی ، شعر شدم ، حادثه رخ داد
آغوش تو میدان عمل بود و ندیدم....
بایگانی
- تیر ۱۳۹۹ (۱)
- ارديبهشت ۱۳۹۹ (۲)
- اسفند ۱۳۹۸ (۱)
- آذر ۱۳۹۸ (۱)
- شهریور ۱۳۹۸ (۲)
- مرداد ۱۳۹۸ (۳)
- تیر ۱۳۹۸ (۲)
- شهریور ۱۳۹۷ (۱)
- آبان ۱۳۹۶ (۱)
- مهر ۱۳۹۶ (۱)
- مرداد ۱۳۹۶ (۳)
- تیر ۱۳۹۶ (۱)
- خرداد ۱۳۹۶ (۳)
- ارديبهشت ۱۳۹۶ (۲)
- فروردين ۱۳۹۶ (۴)
- اسفند ۱۳۹۵ (۴)
- بهمن ۱۳۹۵ (۳)
- دی ۱۳۹۵ (۴)
- آذر ۱۳۹۵ (۳)
- آبان ۱۳۹۵ (۸)
- مهر ۱۳۹۵ (۱۰)
- شهریور ۱۳۹۵ (۹)
- مرداد ۱۳۹۵ (۲۰)
- تیر ۱۳۹۵ (۲۲)
- خرداد ۱۳۹۵ (۲۹)
- ارديبهشت ۱۳۹۵ (۳۷)
- فروردين ۱۳۹۵ (۲۰)
- اسفند ۱۳۹۴ (۳۰)
- بهمن ۱۳۹۴ (۳۰)
- دی ۱۳۹۴ (۲۲)
- آذر ۱۳۹۴ (۲۹)
- آبان ۱۳۹۴ (۳۶)
- مهر ۱۳۹۴ (۴۰)
- شهریور ۱۳۹۴ (۴۰)
- مرداد ۱۳۹۴ (۲۷)
- تیر ۱۳۹۴ (۲۶)
- خرداد ۱۳۹۴ (۲۲)
- بهمن ۱۳۹۲ (۱۵)
- دی ۱۳۹۲ (۱۷)
- آذر ۱۳۹۲ (۲۴)
- آبان ۱۳۹۲ (۱۱)
- مهر ۱۳۹۲ (۱۱)
- شهریور ۱۳۹۲ (۱۲)
- مرداد ۱۳۹۲ (۱۷)
- تیر ۱۳۹۲ (۱۳)
- خرداد ۱۳۹۲ (۱۴)
- ارديبهشت ۱۳۹۲ (۸)
- فروردين ۱۳۹۲ (۷)
- اسفند ۱۳۹۱ (۱۱)
- بهمن ۱۳۹۱ (۱۰)
- دی ۱۳۹۱ (۱۱)
- آذر ۱۳۹۱ (۱۱)
- آبان ۱۳۹۱ (۸)
- مهر ۱۳۹۱ (۶)
- شهریور ۱۳۹۱ (۱۰)
- مرداد ۱۳۹۱ (۱۱)
- تیر ۱۳۹۱ (۸)
- خرداد ۱۳۹۱ (۱۲)
- ارديبهشت ۱۳۹۱ (۱۱)
- فروردين ۱۳۹۱ (۸)
- اسفند ۱۳۹۰ (۲)
- بهمن ۱۳۹۰ (۴)
- دی ۱۳۹۰ (۳)
- آذر ۱۳۹۰ (۲)
- آبان ۱۳۹۰ (۳)
- آبان ۱۳۸۸ (۳)
نظرات (۱۵۱)
با سلام
قوانین. هر کس میخواد شرکت کنه در هر لحظه بیاد بگه .تو همین کامنت بهش یه شماره اختصاص داده میشه که به ترتیب شماره افراد شعرشونو میذارن
شعر باید با حرف آخر شعر نفر قبلی شروع بشه. هر نفر حداکثر 2 دقیقه از زمان انتشار نظر نفر قبلی وقت داره شعرشو بذاره. اگه از دو دقیقه گذشت نفر بعدی به جاش شعر میذاره و اون نفر تو اون دور شعر نمیذاره تو دور بعد مجدد سر شماره خودش شعر میذاره
اشعار بهتره دو بیت باشن. اگه شعری خیلی قشنگ بود و خواستین کامل بذارین به عنوان پیام بازرگانی بذارینش مشکلی نیست
شماره هاتونو جلوی اسمتون یا قبل از شعر بذارید که بدونیم نفر چندمید. مثل همین شعری که من باهاش مشاعره رو شروع میکنم
1) مستر نیما
2)تورنادو
3) مداد رنگی
4)شباهنگ
5)فاطمه 3
6) رگـها
7) آرزو
8) باران
9) الانور
اسمتونو بگین تا شماره بگیرین
دوستان شعرها 2 بیت باشه بهتره . یک بیتی هم ایرادی نداره
**** کمی صبور باشید تا بقیه دوستان هم اضافه بشن****
1 مشاعره رو شروع میکنیم با ابیات زیر
می شود از منطق چشمت ، به برهان ها رسید
از لبت ، با "احتمالا"هم به "امکان ها" رسید
با نوای خنده ات ، دل را به نامت ثبت کرد
می شود ، با اشک چشمانت به طوفان ها رسید
شماره 2 "دال" بده
اگه حضور داره بگه. اگه تا 2 دقیقه دیگه نبود شماره 3 شعرشو بگه
** شماره 3 مداد رنگی بفرما شما شعرتوتو بگید تا تورنادو بیاد دور بعد
مدادرنگی
۱۷ مهر ۹۴ , ۱۷:۳۸
دنیا به روی سینه ی من دست رد گذاشت
بر هرچه آرزو به دلم بود,سد گذاشت
احسنت
شماره 4 شباهنگ بفرما "ت" بده
دوستانی که شماره گرفتن و رفتن در صورت غیبت تو چند دور شمارشون حذف میشه
دولت آن است که بی خون دل آید به کنار
ور نه با سعی و عمل باغ جنان این همه نیست
پنج روزی که در این مرحله مهلت داری
خوش بیاسای زمانی که زمان این همه نیست
بر لب بحر فنا منتظریم ای ساقی
فرصتی دان که ز لب تا به دهان این همه نیست
حافظ
دیر رسیدین تورنادو دور بعد
این شعر جزو اشعار نیست
فاطمه3
۱۷ مهر ۹۴ , ۱۷:۴۱
5
تو مپندار که مهر از دل محزون نرود
اتش عشق به جان افتد و بیرون نرود
میشه کد واسه ثبت نظر رو بردارید لطفا؟:))
شماره 6 بفرما رگها دال بده
مدادرنگی
۱۷ مهر ۹۴ , ۱۷:۴۲
شماره ی 4 شباهنگ بود
نیستن؟
مستر,این کد امنیتی رو نمیشه حذف کنین
کد امنیتی اصلا نداره!!!!
حذف کردم
6.
در چشم دیگران منشین در کنار من
ما را در این مقایسه بی آبرو مکن
مرسیی
شماره 7 آرزو بفرما نون بده
سرعتتون چه قدر زیاده!
داشتم ظرفای ناهارو می شستم خب....
این کدم بردار مستر مثل سرعت گیر میمونه
7
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تــا اشارات نظر نامــــه رسان من و توست
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تــا اشارات نظر نامــــه رسان من و توست
عالی بود
1
تو بی‌شک مهربان‌تر هستی و بسیار زیباتر
از آن تعریف زیبایی که از مفهوم زن دارم
غزل هایم بلاگردان این یک بیتِ " حافظ " باد
که هر چه هست از آن شیرازی شیرین‌سخن دارم
تورنادو نوبت شماست
م بده
دوستان هنور کد هست؟؟؟
ولی ازمن کد نمیخواد
واسه منم نمیخواد
شماره 3 بفرما میم بده
اونایی که عضو بیان نیستن از اونا کد میخواد
مدادرنگی
۱۷ مهر ۹۴ , ۱۷:۵۰
من را به غیر عشق,به نامی صدا نکن
غم را دوباره وارد این ماجرا نکن
مداد رنگی جان شمارتو قبل از شعر بنویس
شماره 4 شباهنگ نون بده
ما ملامت را به جان جوییم در بازار عشق
کنج خلوت پارسایان سلامت جوی را
سعدی
+ از اونایی که عضو بیان نیستن کد میخواد مستر
نفر بعدی الف بده
مدادرنگی
۱۷ مهر ۹۴ , ۱۷:۵۲
الفم بدم؟!!!
از مردم افتاده مدد گیر که این قوم
با بی پر و بالی,پر و بال دگرانند
زهرایی
۱۷ مهر ۹۴ , ۱۷:۵۴
سلام
من دارم با گوشی مشاعره رو دنبال میکنم.
برای ثبت نظر از منم کد میخواد.
ولی دیشب اینجوری نبود!!
شما عضو بیان نیستین به همین دلیله
نازها زان نرگس مستانه‌اش باید کشید
این دل شوریده تا آن جعد و کاکل بایدش
ساقیا در گردش ساغر تعلل تا به چند
دور چون با عاشقان افتد تسلسل بایدش
کیست حافظ تا ننوشد باده بی آواز رود
عاشق مسکین چرا چندین تجمل بایدش
شعر زیبا بود.مرسی
شمارتو قبل شعر بنویش
شماره 5 فاطمه بفرما ش بده
5
شمع لرزان نیستم تا ماند از من اشک سرد
آتـشــی جــاویــــد باشـــد در دل خاکـستـــــرم
سـرکـشـــی آمــوخت بخت از یـار یـا آمــوخت یار
شـیـــــوه بــازیــگـــــــری از طــالـــــــع بــازیـگــــــرم؟
بسیارر زیباااا
شماره 6 رگها بفرما میم بده
من که عضو بیان هستم مستر
تا حالا ازم کد نخواسته بود,امروز اولین باره:-(
دیگه نمیدونم.برای بعضیا نمیخواد. برای منم نمیخواد.
زهرایی
۱۷ مهر ۹۴ , ۱۷:۵۶
وااا!!
دیشب راحت کامنت گذاشتما
حالا امروزو با کد بزنید شاید مشکل از خود سایت بیانه
دوستان عزیزی که عضو بیانن, پنل بیان رو باید باز بذارن
اگه اسم و آدرس بیان رو بنویسن کافی نیست برای اینکه کد ننویسن
باز بودن پنل بیانشون مهمه
7
رخت بر بست ز دل شــادی و هنــگام و وداع
رخت بر بست ز دل شــادی و هنــگام و وداع
با غمت گفت که یا جای تو یا جای من است
منم با اینکه عضو بیانم کد میزنم چرا؟ چون همون طور که شباهنگ گفت پنلم رو بستم و گزینه خروج رو زدم و الان فقط اسم و آدرس رو دستی نوشتم
1
تقصیر تو شد شعرم اگر مسأله ساز است
زیباییِ تو بیش تر از حدّ مجاز است
هرچند که پوشیده غزل گفته ام از تو
گفتند به اصلاحیه ی تازه نیاز است
دوستان عزیزی که عضو بیانن, پنل بیان رو باید باز بذارن
اگه اسم و آدرس بیان رو بنویسن کافی نیست برای اینکه کد ننویسن ----- باز بودن پنل بیانشون مهمه
تورنادو ت بده
تا می‌توان گرفتن ای دلبران به گردن
در دست و پا مریزید خون حلال ما را
باید روی معنی مصرع اولش فکر کنم
کلاً منظورشو متوجه نمیشم :)))))
از صائب :دی
شمارتونو قبل از شعر بنویسید خوب میشه
شماره 3 مداد رنگی نویت شماست بفرما الف بده
می بلعدت زمان,به دهانی بزرگ تر
سر میخوری به سمت جهانی بزرگ تر
تا بین روز مرگی آسان گمت کنند
تا له شوی به پای کسانی بزرگ تر
شما شعرو درست نخوندین گویا!!!! الف باید میدادین!!!!!!!!!!!!!! ولی شعر قشنگ بود
بهر حال شماره 4 ر بده
تورنادو اون آخر توضیح داد که من معنی شعرو متوجه نمیشم
از بس هول بودم,فقط میم آخرو خوندم：/
عذر میخوام
اشکالی نداره. پیش میاد
5
روزیکه ز عشق تو شدم بی خبر از خویش
دیدم که خبرها همه از بی خبری بود
بی تابش مهر رُخت ای ماه دل افروز
یاقوت صفت ، قسمت ما خون جگری بود
احسنت بسیار زیبا بود
شماره 6 رگها بفرما نوبت شماست دال بده
رنگ دستت نه به حناست که خون دل ماست
خوردن خون دل خلق به دستان تا چند
سعدی از دست تو از پای درآید روزی
طاقت بار ستم تا کی و هجران تا چند
دشنام یا دعای تو در حق من یکی ست
ای آفتاب هر چه کنی ذره پروری ست
ساحل جواب سرزنش موج را نداد
گاهی فقط سکوت سزای سبکسری ست
عالی بود این شعر
شماره 7 آرزو خانم نوبت شماست ت بده
7
تو عهد کرده ای که کشانی به خون مرا
تو عهد کرده ای که کشانی به خون مرا
من جهــد کرده ام که به عهدت وفا کنی
شماره 8 باران نوبت شماست ی بده
میشه در مورد این قانون دو دقیقه تجدید نظر کنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خب پیام بازرگانی بذارید وسطش
من تا میان انتخاب کنم تایپ کنم نفر هشتم شعرشو نوشته :|
قهر میکنماااااااااااااااا
خیر چون نفرات زیاده وقتو زیاد کنیم هر دور زیاد طول میکشه
باران
۱۷ مهر ۹۴ , ۱۸:۲۰
یوسف گم.گشته باز آید به کنعان غم مخور
کعبه احزان روزی شود گلستان غم مخور
8
کلاسیک
نوبت خودمه آخ جون :)))))
1
روضه خوان خواست که از غصه ی ما یاد کند
سینه ها پاره شد و مرثیه ها ریخت به هم
پای عشق تو برادر کُشــی افتاد به راه
شهر از وحشت نرخ دیه ها ریخت به هم
یکم از خودم تعریف کنم :))))) احسنتتتتت :))))
خب شماره 2 تورنادو وقتو از دست نده میم بده
2
مردم ای کاش پریشانی زلفش بیند
تا نگویند پریشانی من بی سبب است
فرصت شیرازی
فرصت:)) چه اسمی . به شیرازیام میاد
شماره 3 مدادرنگی نوبتته ت بده
تو را میخواهم و دانم که هرگز به کام دل در اغوشت نگیرم
تویی ان اسمان صاف و روشن, من این کنج قفس مرغی اسیرم
شماره3
مرسیییییییی
شباهنگ نوبتته م بده
من از دل و دل از من دیوانه گریزان
دیوانه ندیدیم ز دیوانه گریزد
دولتشاه قاجار
راست میگه ما دیوونه ها وقتی دیوونه می بینیم خوشمون میاد
دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید :دی
:)))
شماره 5 فاطمه دال بده
5
دانسته ام که هر چه کنی جز فریب نیست
اما درین فریب، فسون ها نهاده ای
در پشت پرده، هیچ مداری جز این فریب
لیکن هزار جامه بر اندام او کنی
یکم شعرش ناموزون بود ولی قبول میکنیم
شماره 6 رگها ی بده
6.
یک قطره ی آبم که در اندیشه ی دریا
افتادم و باید بپذیرم که بمیرم
یا چشم بپوش از من و از خویش برانم
یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم
:))
به به دیگه شعرا داره میره تو فاز شب جمعهههه :)))))))))))
شماره 7 آرزو میم بده
اون بیت دیوانه به دیوانه بودن دل اشاره داره
جا داره یادی بکنم از آهنگ دل دیوونه ام از تو تنها نشونم از تو یه عکس یادگاری که خودتم نداری...
کلیک رنجه بفرمایید و گوش بدید
7
مردان عشق را به هیاهو چه حاجت است
رنـــــدان روزگــــــار خمــــوشی گزیده انــــدمرسییی شماره 8 بفرما
پیام های بازرگانی
۱۷ مهر ۹۴ , ۱۸:۳۲
گر تماس لب من با لب تو شرعی نیست
از همین فاصله لبخند تو را می بوسم
اینم از پیام های شب جمعه :)))
باران
۱۷ مهر ۹۴ , ۱۸:۳۴
8
در مجلس عشاق ، قراری دیگر است
وین باده عشق را ، خماری دیگر است
آن علم که در مدرسه حاصل گردد
کاری دگر است و عشق کاری دگر است
مرسی زیبا بود
1
تازه فهمیدم که حافظ در چه دامی شد اسیر
با نگاهت، خنده ات، مویت شکارم کرده ای
در خیابان اولین عابر منم هر صبح زود
در همان جایی که روزی غصه دارم کرده ای
به به :)))))
شماره 2 بفرما ی بده
یا رب آن سوز فکن در دل دیوانه ما
که کلیم آید و آتش برد از خانة ما
باقر خرده
:)))))) تو کف اسم شاعر این بیتم هنوز
:)))))
شماره 3 بفرما.
پیام های بازرگانی
۱۷ مهر ۹۴ , ۱۸:۴۱
فریاد که در کنج لب آن خال سیه را
دل دانه گمان کرد و ندانست که دام است
بعدشم افتاد توی دام :دی
صافی اصفهانی
اگرچه کشتی ام و بدست موج های خروشان,
به دوش خود دارم انتظارهای کسی را
شبیه دست دعایی به روی آب روانم
خدا نکرده نگیرند ناخدای کسی را
3
پیام های بازرگانی
۱۷ مهر ۹۴ , ۱۸:۴۴
لبش به خنده و چشمش به غمزه میگوید
که خـــون هر که بریزیم خونبها اینجاست
نهاوندی
4
امشب تورا به خوبی نسبت به ماه کردم
تو خوبتر ز ماهی من اشتباه کردم
فروغی بسطامی
زیبا بود
شماره 5 بفرما
5
منزل مردم بیگانه چو شد خانه چشم
آنقدر گریه نمودم که خرابش کردم
شرح داغ دل پروانه چو گفتم با شمع
آتشی در دلش افکندم و آبش کردم
مرسیییی. شماره 6 بفرما
6.
من رستم و سهراب تو ! این جنگ چه جنگی ست
گر زخم زنم حسرت و گر زخم خورم ننگ
یک روز دو دلباخته بودیم من و تو !
اکنون تو ز من دلزده ای ! من ز تو دلتنگ
:د
شماره 7 بفرما
7
گـر ز بی مهـــری مــرا از شهــر بیـــرون می کنی
دل که در کوی تـو می ماند به او چون می کنی؟شماره 8 بفرماااا
پیمان بازرگانی:))
عدسی وقت پختن، از ماشی
روی پیچید و گفت این چه کسی است
ماش خندید و گفت غره مشو
زانکه چون من فزون و چون تو بسی است
هر چه را میپزند، خواهد پخت
چه تفاوت که ماش یا عدسی است
جز تو در دیگ، هر چه ریخته‌اند
تو گمان میکنی که خار و خسی است
1
همنفس، بیشتر از فاصله ها تنهاییم
من و تو، هر دو زمین خورده یک رویاییم
تن تو کوه تلنبار علایق شده است
سر این کوه پلنگی ست که عاشق شده است
تورنادو نوبتته
ترسم که چشم تا بگشایم نبینمت
مژگان ز بیم هجر تو بر هم نمی زنم
آخی نازی :دی
اهلی شیرازی
چه بر احساس
شماره 3 مداد رنگی میم بده
من چی؟
به. سلام بر پایه ثابت مشاعره های قبلی
شماره 9 به طور ویژه به شما اختصاص داده میشه
مرگ اشتراک بین ادم هاست,با این فرق
افراد عاشق پیشه چندین بار می می میرند
در مردم دنیای من هنجار یعنی عشق
نفرین بر انهایی که ناهنجار می میرند
3
زیبا بود.مرسی
شماره 4 شباهنگ نوبتته دال بده
یا ابرفرز:))
آرزو خانوم چون پیامتون یه صفحه رو اشغال کرد فعلا به طور موقت نمایش داده نمیشه تا اخلالی تو پیدا کردن شعرا پیش نیاد تا بعد
بعد قرار بود شعر موزوت باشه نه متن
4
دل رم کردة ما را به نگاهی دریاب
این چه صیدی است که دائم به سر تیر آید
این صید, اسکوله :))))
صائب تبریزی
:))))))))))))))))))) عالی بوددددد
والا این لوس بازیا چیه 4 تا بیت
پیام بازرگانی باید طولانی باشه آدم وسطش یه استکان چایی بریزه یه جایی بره :)))))
پیام بازرگانی باید طولانی باشه آدم وسطش یه استکان چایی بریزه یه جایی بره :)))))
5
دودی بـرآید از فلک نی خلق ماند نی ملک
زان دود ناگه آتشی برگنبد اعظم زند
بشکافد آن دم آسمان نی کون ماند نی مکان
شوری درافتد در جهان وین سـور بر ماتم زند
شماره 6 رگها بفرماااا دال بده
6.
دل پر از شوق رهائی ست ، ولی ممکن نیست
به زبان آورم آن را که تمنا دارم
چیستم ؟! خاطره ی زخم فراموش شده
لب اگر باز کنم با تو سخن ها دارم
چه قدر شعرش فاز داشت ! :||
:دی
شماره 7 بفرماااا
پیام بازرگانی به این میگن :
از من نگیر شیطنت آن نگاه را تکرار دلبرانه ترین اشتباه را
قانون جزر ومد زمین را به هم بریز پنهان مکن عزیز دلم روی ماه را
گویی خدا به یوسف خود وعده داده بود دنیای باتو بودن بیرون ز چاه را
این دل شکستنی ست مراعات کن گلم باور نمیکنی تو چرا سوز آه را
با تو شبیه تاک پر انگور میشوم از من دریغ اگر نکنی تکیه گاه را
7
من سال هاست بعد ِ تو مُردم ولی هنوز
عطرت که می وَزد کفنم تیر میکشد...!
نجمه زارع
من سال هاست بعد ِ تو مُردم ولی هنوز
عطرت که می وَزد کفنم تیر میکشد...!
نجمه زارع
شماره 8 بفرماااا دال بده
باران
۱۷ مهر ۹۴ , ۱۹:۱۱
8
دلم شد راهی دریای چشمت
از این پس کار چشمم روبه راهه
زدست کفر زلفت داد و بیداد
به درگاهت دل مو دادخواهه
در راستای پیام بازرگانی د:
هر کس به تو بد کرد نیاور تو به رویش
در فرصت مطلوب درآور پدرش را
:))
نامردیه:)))
سلام بر همه دوستان
حال من خوب است اما با تو بهتر می شوم.
آخ ... تا می بینمت یک جور دیگر می شوم.
با تو حس شعر در من بیشتر گل می کند.
یاسم و باران که می بارد معطر میشوم
:)
9
حال من خوب است اما با تو بهتر می شوم.
آخ ... تا می بینمت یک جور دیگر می شوم.
با تو حس شعر در من بیشتر گل می کند.
یاسم و باران که می بارد معطر میشوم
:)
9
عرض خیر مقدم
بسیار زیبا بود
الان نوبت خودمه یه میم مشتی بدم
چرا دال مستر؟
مگه نباید ه یا ح میبود؟ :دی
مگه نباید ه یا ح میبود؟ :دی
با شعر قبلی قاطی شد. 8 دیر فرستاد رو شعر 7 گفتم دال بدین
1
من که رنگم می پرد وقتی نگاهم می کنی
پس چرا با سر به زیری هی عذابم می کنی
من که می کوشم خودم را در دل تو جا کنم
پس چرا من را، شما ، آقا، خطابم می کنی
من که با صدها بهانه به سراغت آمدم
پس چرا با بی محلی تو خرابم می کنی
خب تورنادو یکی از اون شعر قشنگا رو کن یا ی
باران
۱۷ مهر ۹۴ , ۱۹:۲۱
مستر نیما شعرتون زیبا بود :))
:)) یعنی قهقهه. شما اشتباه از این شکلا استفاده میکنینا :)
شماره 2 وقتش تموم شد الانور اگه هستی به جاش بگو
یا شماره 3 به جاش بگه
باران
۱۷ مهر ۹۴ , ۱۹:۲۵
8با ایراندغ میاد ماشاءالله بیان هم کدی شده باور کنین وقت کشی هم نکردم.
یهو کد رو زدم گفت اشتباه زدم هر دم به دقیقه همین رو میگه البته
با گوشی سخته شرکت کردن .
ی
یا رب مرا یاری بده ، تا سخت آزارش کنم
هجرش دهم ، زجرش دهم ، خوارش کنم ، زارش کنم
از بوسه های آتشین ، وز خنده های دلنشین
صد شعله در جانش زنم ، صد فتنه در کارش کنم
ببخشیدا
مرسی قشنگ بود
شماره 4 دو دقیقیه وقت داری
یکی از بانک وام میگیرد
یکی از سنگ پشت پرچین ها
یک نفر توی ضامنش مانده
یک نفر روی ضامن مین ها
عالی بود
مرسی
باران
۱۷ مهر ۹۴ , ۱۹:۲۸
قهقهه نبود من همیشه :))این شکلی استفاده میکنم یکیش نمی چسبه ماشاءالله بیان هم آیکن نداره
بدون که من فقط لبخند رضایت به شعرتون دادم(آیکن رضایت )
اوکی.مشکلی نیست
5
ا
آیـــد وصـــال و هجــــر غـــم انگـــیز بگـــذرد
ساقــی بیـــار باده کــــه ایـن نیز بگـــذرد
ای دل به سردمهری دوران، صبور باش
کــز پی رسد بهار،چو پائیز بگذرد
شماره 6 رگهااااااااااااااا دال بده
باران
۱۷ مهر ۹۴ , ۱۹:۳۱
آقای مستر هیراد جز شرکت کننده ها نیست فکر کنم پیام بازرگانی بود ها:))
بعد از مداد رنگی شباهنگه 4
هیراد همون فاطمه هست. شماره 5 هستن
الانور اگه هستی جای شماره 4 هم شعر بنویس و اعلام کن
من ی رو همینجوری گفتم:)
بعد مدادرنگی هم شباهنگ نگفت من 5 بودم از الف گفتم...
دوباره " دیده امت "، زُل بزن به چشمانی
که از حرارت " من دیده ام تو را " گرم است
بگو دو مرتبه این را که : " دوستت دارم "
دلم هنوز به این جمله ی شما گرم است
شماره 7 بفرمااااااااا ت بده
7
ترانه های دلم را دری وری خواندند
من از نگاه کج عامیانه می ترسم...
ترانه های دلم را دری وری خواندند
من از نگاه کج عامیانه می ترسم...
شماره 8 نوبت شماست میم بده
الان من هستم چیکار کنم من؟؟ :)))))
نوبت کیه؟ :))
نوبت کیه؟ :))
شما هم شماره 9 هم شماره 4 بنویس
میشه منم هم2 هم 5:))
اوکی تا شماره 2 بیاد
شماره 8 نوبت شماست 2 دقیقه بیشتر وقت نداری میم بدی
باران
۱۷ مهر ۹۴ , ۱۹:۳۶
8
مثل گل صد برگ شکوفا شده ای
چون ماخ چهارده شکوفا شده ای
در آینه نگاه من چشم بدوز
تا دریایی چقدر زیبا شده ای
الانور الان نوبته ی بده
یار باز آمد و غم رفت و دل آرام گرفت
بخت خندید و لبم از لب او کام گرفت
پیام بازرگانی بود :دی
لطفاً هنگام مشاعره به آدم زنگ نزنید
با تشکر
الانور الان نوبته ی بده
1
بیقراری میکند در شعر هم رویای تو
باعث بی تابی چشمان گریانم تویی
آمدی تا من فقط مومن به چشمانت شوم
ربّنا و آتنا ی بین دستانم تویی
شماره 2 بفرما. تاخیرات زیاد شده این بار.
ی بده
با من بمان و پا به پایم زندگی کن در غربت بی انتهایم زندگی کن
تا بلکه باران بوسه بارانت کند باز.. در زیر چتر چشم هایم زندگی کن
من تا وجودم می تواند سجده باشد در پیچک سبز دعایم زندگی کن
من بانی آرامشم را دوست دارم آرام جانم؛با خدایم زندگی کن
تا بلکه باران بوسه بارانت کند باز با من بمان و پا به پایم زندگی کن
پیام بازرگانی,از خودم：دی
بسیار زیبا بود. ممنون از دوستمون مداد رنگی بخاطر غزل زیبایی که سرودن
ی بازرگانی
یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم
در میــان لاله و گـــل آشیانـی داشتم
گــرد آن شمع طرب می سوختـم پروانه وار
پــای آن ســـرو روان اشک روانی داشتــم
آتشـم بر جان ولی از شکـوه لب خاموش بود
عشــق را از اشک حســرت ترجمانی داشتــم
یک عمر پریشانی دل بسته به مویی است
تنها سر مویی ز سر موی تو دورم
9
تنها سر مویی ز سر موی تو دورم
9
چون 5 دقیقه تاخیر داشتی این دور رفتی!!!
شباهنگ نیستش شما جاش شعر بنویس این دور
یک شب ز ماورای سیاهی ها
چون اختری به سوی تو می ایم
بر بال بادهای جهان پیما
شادان به جستجوی تو می ایم
3
بابا آدم استرس میگیره. یه دیقه داشتم چت میکردم حواسم پرت شد :))
دیگه چت و مشاعره با هم نمشه:دی
گفته بودم که به خوبان ندهم هرگز دل
باز چشمم به تو افتاد و گرفتار شدم
عارف قزوینی
شماره 3 الان نوبتته. شعر یا میم بده
اطلاعیه
بچه ها مشاعره رو تا 8 بیشتر ادامه نمیدیم که خیلی هم خسته کننده نشه
بچه ها پایان مشاعره ساعت 8 اعلام میشه
مرا به لانه ی قلبت قبول کن بانو
حساب کن که یکی باشم از پرستوهات
نشان بده که دلم دیو قصه هایت نیست
نشان بده که حقیقت گرفته جادوهات
شماره 4 ت بده
یعنی دور آخره؟
پیام بازرگانی :
میان این شلوغی ها، دلم یک بوسه میخواهد...
تمارض کن به غش کردن، نفس مصنوعیت با من!
پیام بازرگانی :
میان این شلوغی ها، دلم یک بوسه میخواهد...
تمارض کن به غش کردن، نفس مصنوعیت با من!
بله. بعدش شعر آزاد. مخصوص پیام بازرگانیاس
آقا این یکی خیلی خوب بود :)))))))
تا که همراهت نباشم ترک مجبورم کنم
راهِ خود را با تمام ِ رو به پایان بودنش ....
شماره 5 بفرما ش بده
شماره 4
ت رو که دادیم
اینم غزل فوق به صورت کامل:
خسته‌ام از زندگی، از مثل ِ زندان بودنش
این نمایش درد دارد کارگردان بودنش
دست ِتقدیری که می کوبید بر طبل ِامید
حاکی است اخبار تازه از پشیمان بودنش
مجری سیمای عشقم؛ فارغ از اوضاع ِ بد
مصلحت هم نیست شرح ِ نابسامان بودنش
لشکری دارم خیانتکار، اما روز جنگ
حق ندارم شک کنم بر تحتِ فرمان بودنش
کاش بذر عشق را می ریختی یکجا به رود
غرق محصولیم و محزون از فراوان بودنش
از مسیر دیگری باید بیایم، خسته ام
از خیابان «وصال» و راه بندان بودنش
تا که همراهت نباشم ترک مجبورم کنم
راهِ خود را با تمام ِ رو به پایان بودنش ....
کاظم_بهمنی
5
شهری که شه و شحنه و شیخش همه مستند
شاهد شکند شیشه که بیم عسسی نیست
آزادی اگر می طلبی،غرقه به خون باش
کاین گلبن نو خاسته بی خار و خسی نیست
فک کنم این دیگه آخریش بود، خوش گذشت:) شاد باشین. بدرود
شماره 7 آرزو بفرما ت بده. شماره 6 وقتش تموم شد
پیام بازرگانیا رو بذارید بعد از این دور بفرستید
پیام بازرگانی
از غمم با گُل پژمرده‌ی گلدان گفتم
تلخ با چایی یخ‌کرده‌ی لیوان گفتم
گفتم آنقدر دلم تنگِ هوایش شده است
همه را نم‌نم ، با نم‌نم باران گفتم
حرف‌هایی که نمی‌شد به کسی گفت، ولی
من به گنجشک نشسته لبِ ایوان گفتم
راهی کوچه شدم، دل به خیابان دادم
از خزان راز بزرگی به درختان گفتم
دست در جیب فرو بُردم و سر در یقه‌ام
از خودم هرچه شنیدم به خودم آن گفتم
در خودم غرق شدم، در سَرم افتاد جنون
از تو حتی به پلیسِ سرِ میدان گفتم
ناگهان چشم تو را روبروی خود دیدم
هول شدم، حاشیه رفتم، سخن از نان گفتم
پابه‌پا کردم و تو مثل همیشه رفتی
به خودم لعنت از این بخت گریزان گفتم
وقت کم بود ... نشد حرف دلم را بزنم
دوستت دارمِ خود را به خیابان گفتم
.
امیر اکبرزاده
6.
تو انعکاس من شده ای... کوه ها هنوز
تکرار می کنند تو را در صدای من
آهسته تر! که عشق تو جرم است هیچکس
در شهر نیست باخبر از ماجرای من
خیلی تاخیر داشتین
شماره 7 نون بده
تو عروس کسی اگر بشوی
نگذارم که دست روی دست
من، محمدعلی قاجارم
مجلست را به توپ خواهم بست!
تو عروس کسی اگر بشوی
می گذارم به روی هم پاها
من شبیه مظفرالدینم
حکم مشروطه را کنم امضا!
تو عروس کسی اگر بشوی
بشو، اصلا به من چه، از فردا
می شوم مثل ناصرالدین شاه
می کنم یک حرمسرا بر پا!
تو عروس کسی اگر بشوی
خانه ات را خراب خواهم کرد
من رضا شاه پهلوی هستم
از تو کشف حجاب خواهم کرد
تو عروس کسی اگر بشوی
ملتی ز من شوند نالان
بنده احمدی نژاد هستم
چون دکل تو را کنم پنهان :))))))))))
چرا میزنین ؟ :)))
تاخیر داشتم دیگه :د
پیام بازرگانیاتونو بذارین بعد از اتمام این دورررررررررر
7
نمیدانم که را دیدم ، که از خود می رود هوشم
جنون آهسته میگوید ، مبارک باد در گوشم
صائب_تبریزی
نمیدانم که را دیدم ، که از خود می رود هوشم
جنون آهسته میگوید ، مبارک باد در گوشم
صائب_تبریزی
پیام بازرگانی:
لبخندِ تو صبحانه یِ شیرین شده در شامگهِ عمر من ای جان
وقتی که مربّایِ گلِ سرخِ لبت ریخته بر خامه یِ دندان
لبخندِ تو صبحانه یِ شیرین شده در شامگهِ عمر من ای جان
وقتی که مربّایِ گلِ سرخِ لبت ریخته بر خامه یِ دندان
از آن دمی که گرفتم تو را در آغوشم
هنوز پیرهنم را ، نشُسته می پوشم
هنوز بوی تو از تار و پود زندگی ام
نرفته است که خود را به عطر بفروشم
عجب مدار از این جوششی که در من هست
که من به هرم نفسهای توست...می جوشم
کجا به پیری وسستی و ضعف روی آرم
منی ک آب حیات از لب تومی نوشم
به بوسه ای که گرفتم در آخرین لحظه
برای بوسه ی دیگر دوباره می کوشم
برای آنکه بدانی که بر سر عهدم
برای آنکه بدانی نشد فراموشم
قسم به بوسه ی آخر...قسم به اشک تو...من
هنوز پیرهنم را ؛ نشُسته می پوشم ..
باران
۱۷ مهر ۹۴ , ۲۰:۰۴
مگو کهنخ شد رسم عهدالست
بیایید تجدید بیعت کنیم
برادر چه شد رسم اخوانیه
بیا یاد عهد اخوت کنیم
8
شماره 9 میم بده برای آخرین بیت مشاعره
پیام بازرگانی
[Forwarded from zhuan]
مادرت را ببخش دخترکم .....
شعر آتش به خانه اش زده است
روزگارش شبیه گنجشکی ست
که سموری به خانه اش زده است
بین انبوهی از تفاوت ها
شاعران درد مشترک دارند
مثل ظرفی عتیقه زیبایند
منتهی از درون ترک دارند
آفت شعر را بکش در خود
نکشی کل باغ می میرد
لاکپشتی که روی لاک افتاد
زیر خورشید داغ می میرد
دخترم فرض کن که جادوگر
یک طلسم سیاه آورده
کوچه ی خلوت خیالت را
برده و چهارراه آورده
مثلا فرض کن خدایت را
گاه غولی سیاه می بینی
در همین گیر و دار گرگی را
بره ای بی پناه می بینی
ناگهان شکل واژه می گیرند
همه ی چیزهای دور و برت
سطری از شعر میشود حتی
آن لباس نشسته ی پدرت
مادرت آن نهال کوچک بود
که به فصل جوانه اش نرسید
تا قیامت کلاغ قصه ی من
شعر گفت و به خانه اش نرسید
لای لا لا ، بخواب دخترکم
ای به قربان دست و چشم و لبت
آخ ، باز این غذای من سر رفت
شعر امشب ، به جای شام شبت
رؤیا ابراهیمی
[Forwarded from zhuan]
مادرت را ببخش دخترکم .....
شعر آتش به خانه اش زده است
روزگارش شبیه گنجشکی ست
که سموری به خانه اش زده است
بین انبوهی از تفاوت ها
شاعران درد مشترک دارند
مثل ظرفی عتیقه زیبایند
منتهی از درون ترک دارند
آفت شعر را بکش در خود
نکشی کل باغ می میرد
لاکپشتی که روی لاک افتاد
زیر خورشید داغ می میرد
دخترم فرض کن که جادوگر
یک طلسم سیاه آورده
کوچه ی خلوت خیالت را
برده و چهارراه آورده
مثلا فرض کن خدایت را
گاه غولی سیاه می بینی
در همین گیر و دار گرگی را
بره ای بی پناه می بینی
ناگهان شکل واژه می گیرند
همه ی چیزهای دور و برت
سطری از شعر میشود حتی
آن لباس نشسته ی پدرت
مادرت آن نهال کوچک بود
که به فصل جوانه اش نرسید
تا قیامت کلاغ قصه ی من
شعر گفت و به خانه اش نرسید
لای لا لا ، بخواب دخترکم
ای به قربان دست و چشم و لبت
آخ ، باز این غذای من سر رفت
شعر امشب ، به جای شام شبت
رؤیا ابراهیمی
:دی
چرا می‌زنی مستر!
چشم پیام بازرگانیارو میذاریم پس از اتمام دوررررررررررررررررررررررر
من هی پیام میذارم بعد می‌بینم محو شده
نگو شما محوش میکنی
نچ نچ نچ نچ
به پایان آمد این دفتر
حکایت همچنان باقیست
ممنون از دوستانی که در مشاعره حضور بهم رسوندن. لذت بردیم از شعرهای قشنگتون
شب خوبی داشته باشین. از این به بعد پیام بازرگانی آزاده. هر کی شعر قشنگ داره میتونه بذاره
یه سری هم بالا بود که الان نمایش داده میشه
با تشکر از مدیریت وبلاگ و دوستان شرکت کننده !
ما بریم سراغ تمرینات ریاضی عمومی :))
تشکر
ولی خیلی شیر تو شیر بود!
آدم به جای اینکه یه شعر خوشگل پیدا کنه همه اش استرس زمان داره!
خب میشه محدودیت زمانو برداشت و تا طرف فکر میکنه پیام بازرگانی گذاشت :(
باران
۱۷ مهر ۹۴ , ۲۰:۱۵
اول بگم اینقد اینجا خوش گذشت که بدون اغراق میخوام مهمونی امروز اینقد خوش نگذشت ( رضایت )
دوم اینکه از همه دوستان تشکر میکنم بخصوص جناب مهندس نیما مدیریت ساحل افکار .
سوم اینکه شما رو دعوت میکنم به سروده های بازرگانی از شاعران گمنام :)
چهارم شب آرامی داشته باشین:)
با تشکر از مستر نیما بخاطر نوستالژی که برامون خلق کرد :)
با حیا بودم ولی با دیدنت فهمیده ام
آب گاهی مؤمنین را هم شناگر میکند...!
با حیا بودم ولی با دیدنت فهمیده ام
آب گاهی مؤمنین را هم شناگر میکند...!
باران
۱۷ مهر ۹۴ , ۲۰:۱۹
سروده های بازرگانی :
نسبت به تو حس کور میلی دارم
دور و بر خود هزار لیلی دارم
من ناز نمیخرم شما هم نفروش
چون عاشق کشته مرده خیلی دارم
لبخند زدن معجزه ی لب رطبی هاست
دنیا به خدا تشنه ی گیلاس لبی هاست
یک شاخه گل سرخ در آغوش کشیدن
این اوج تمنــــــای قوطی حلبی هاست
تشبیه شما به غـــــــــزل و ماه و ستاره
همسایه ! ببخشید که از بی ادبی هاست
ناخن بجــوی ، بغض کنی ، قهــوه بنوشی
این عادت هر روزه ی آدم عصبی هاست
گفتی غزلت تازه شده ، دست خودم نیست
از لطف خرامیدن چـــــــادر عربی هاست
+ حامد عسکری
باران
۱۷ مهر ۹۴ , ۲۰:۲۲
مستر نیما داره شام میخورند نه مثل ماها :دی
نیمساعت دیگه همتون بیاین پیام بازرگانی هاتون بدین :دی
خدمت شروع شد، تاریک و تـو بـه تـو
بی عکس نامزدش، بی عکس «آرزو»
شب های پادگان، سنگین و سرد بود
آخـر خدا چرا؟... آخـر خدا چگو....
نه... نه نمی شود، فریاد زد: برقص...
در خنده ی فـروغ، در اشک شاملو...
توی کلاهِ خود، لاتین نوشته بود
"Your hair is black, Your eyes are blue"
« - : خاتون تو رو خدا،سر به سرم نذار
این جا هـــوا پسه، اینجـــا نگـو نگـو»
یک نامــــه آمد و شد یک تــــراژدی
این تیتر نامه بود: «شد آرزو عرو...
س» و ستاره ها چشمک نمی زدند
انگار آسمــــان حالش گرفته بود
تصمیم را گرفت، بعد از نماز صبح
با اشک در نگـــاه، با بغض در گلو
بالای بــــــرج رفت و ماشه را چکاند
با خون خود نوشت: «نامرد آرزو...»
حامد عسکری
المیرا
۱۷ مهر ۹۴ , ۲۰:۴۵
ئه مشاعره بوددددددددد:(
+مستر چرا بعضی پست هاتون رمزدارن ؟؟!! من که نه وبلاگ دارم نه ایمیل (خیلی وقته استفاده نکردم اصن یادم نمیاد رمزشو چیکار کنم خووووو :((((((((((
+مستر چرا بعضی پست هاتون رمزدارن ؟؟!! من که نه وبلاگ دارم نه ایمیل (خیلی وقته استفاده نکردم اصن یادم نمیاد رمزشو چیکار کنم خووووو :((((((((((
خب حتما دلیلی داره!!
:)
شعرت خیلی غم انگیز ناک بود شباهنگ جون :(
گاه بر زُلف سوار است ، گَهی بینِ لبت
"گُلِ سر" بودن عجب حسِ عجیبی دارد ...
گاه بر زُلف سوار است ، گَهی بینِ لبت
"گُلِ سر" بودن عجب حسِ عجیبی دارد ...
چون خودمم غم انگیزم الانور!
دستم میره رو پست جدید و می‌نویسم و مدام انصراف...
یک قصّه بیش نیست غمِ عشق وین عجب
کز هر زبان که می شنوم نا مکرّر است
عی بابااااا
المیرا
۱۷ مهر ۹۴ , ۲۱:۳۷
نوبتی هم باشه نوبت منه دیگه :)
من همیشه اخر میرسم اینم شانس منه دیگه:(
همه جا هستم و در حال تماشای توام
من تماشاگر نامریی دنیای توام
نگرانم که شبی در پی من گم بشوی
چون مه الودترین قسمت رویای توام
تو نوازنده ی یک قطعه ی غمگینی ومن
مثل یک نت نگران شب اجرای توام
روی سن رفتی و کم کم نفست بند امد
مثل اکسیژنم اطراف نفس های توام
بین جمعیت کنسرت مرا پیدا کن
همه جا هستم و در حال تماشای توام
من همیشه اخر میرسم اینم شانس منه دیگه:(
همه جا هستم و در حال تماشای توام
من تماشاگر نامریی دنیای توام
نگرانم که شبی در پی من گم بشوی
چون مه الودترین قسمت رویای توام
تو نوازنده ی یک قطعه ی غمگینی ومن
مثل یک نت نگران شب اجرای توام
روی سن رفتی و کم کم نفست بند امد
مثل اکسیژنم اطراف نفس های توام
بین جمعیت کنسرت مرا پیدا کن
همه جا هستم و در حال تماشای توام
مشاعره های شما چقده طرفدار داره...من اصلا شعر بلد نیستم ولی دوست داشتم برای شرکت تو مشاعره ام شده یه تعداد شعر بلد ب.ودم..
برای مشاعره ما نیاز نیست شعر حفظ باشین. تقلب آزاده
صرفا هدف شعر خونی و لذت بردن از شعر های همدیگه هست
دور همی لذت بخشه
شعر روح آدمو جلا میده
