ساحل افکار

بایگانی

یک بغل شعر

شنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۹:۱۸ ب.ظ

مرا این درد و غم پایان ندارد

                                     مرا حرف و سخن درمان نیارد

تو دانی درد من بهر چه باشد

                                      تو چون ابری کزو باران نبارد          (نیما ه)

موافقین ۵ مخالفین ۰ ۹۵/۰۲/۲۵
مستر نیمــا
عالی بود!!! هم وزن و قافیه اش اوکی بود هم مفهوم و معنی...



چند روز پیش داشتم تلاش میکردم منم شعر بگم، ماحصلِ کارم اثباتِ 4 تا قانون ماکسول بود :دی ولی به تلاشم ادامه میدم

آهنگ "رفتی" رو هم ضمیمه کامنت میکنم
http://s5.picofile.com/file/8113714318/Ali_Zand_Vakili_Rafti.mp3.html

مرسی
شاعر میگه:شعر باید خودش بیاد.زور زدنی نیست
خیلی میونه ای با کارهای زندوکیلی ندارم

افرین :) 
به قول خودت یه فولدر اهنگ شاد گوش کن خوب میشی...

فراتر از این حرفاست.جواب نمیده

آفرین :)

شاعر :) 
آفرین :)
ممنون :)



+
آقا نیما عکس رو چه جور میذارن تو پست ؟
آپلود کردم تو خودش ولی هر کار میکنم نمیتونم بزارم تو وسط  یا حتی آخر پست  فقط میاد اول تصویر :||
ببخشید اگر راهنمایی کنین ممنون میشم:)

هر جایی که میخواین مثلا وسط پستتون اینتر بزنید توی اون خط کلیک کنید.بعد علامت یه مربع آبی رنگ رو توس قسمت بالای باکس تنظیمات نوشته های پست بزنید و آدرس عکسو اونجا وارد کنید و تمام

بله دکتر جان. نسخه های ساده دیگه جواب نمیده.

میدونی که بدن نسبت به بعضی داروها مقاوم میشه...

همه دردا رو جوابگو نیست

ای جان 
چ خوشگل 
همه چیزش عااالی فقط تلخ بود.. :(
مصرع دوم بیت دوم اشاره داره ب ادم بی معرفت و خودخواه

مرسی

و من 5 سالِ آزگاره که تو کف اون "ه" بعد از نیمام!
روی سنگ قبر آن بانو بنویسید هیچ وقت نفهمید اون "ه" اولِ کدوم کلمه است :)))))

اول فامیلیشه:دی 

نیم+ماه هم میشه:))

در واقع مصرع آخر،مصداق بارز همون زنبور بى عسله:))

توقعم از شمایى که وزن و قافیه و مضمون رو بدون مطالعه و تنها جوششى تو قلمت دارى،اینه که لااقل یه تلاش کوچولو بکنى و زبان شعرت رو بروز کنى
بافت شعرت رو به اشعار کدوم عصر نزدیک تر میبینى؟

یه چیز تو همون مایه ها

به روزم میگم.
باباطاهریه:دی

خیلی قشنگه شعرتون

مرسی

"نیم+ماه هم میشه"
شکست نفسى میفرمایید مستر:)))))))

خیلییی:))))

شاعر می فرماید،، خوشا فریاد زیرِ آب!

زدین؟؟

سلام.عالی بود ممنون

مرسی

فریاد زیرِ آب؟
فکر کنم!

بعدش تنفس مصنوعی بهت دادن یا شک الکتریکی؟:))))

هیچی دیگه :| در آااااان روز،، من.... مُردم :|

ُو خدایش رحمت کُناد:))

آقای سر به هوا ... ۲۷ ارديبهشت ۹۵ , ۲۲:۲۹
وب خوبی داری داداش سبک نوشتنتو دوست دارم .
سر فرصت میام و همه نوشته هاتو میخونم ...
به من سر بزن ...

سر فرصت میام!

در دل خسته‌ام چه می‌ گذرد؟ این چه شوری‌ست باز در سر من؟
باز از جان من چه می‌خواهند، برگ‌های سپید دفتر من؟
من به ویرانه‌ های دل چون بوم، روزگاری‌ست های و هو دارم
ناله‌ای دردناک و روح‌گداز بر سر گور آرزو دارم
این خطوط سیاه سر در گم؛ دل من، روح من، روان من است
آن‌چه از عشق او رقم زده‌ام، شیرهٔ جان ناتوان من است
سوز آهم اثر نمی ‌بخشد، دفتری را چرا سیاه کنم؟
شمع بالین مرگ خود باشم، کاهش جان خود نگاه کنم
بس کنم این سیاه‌کاری، بس، گرچه دل ناله می‌کند: «بس نیست»
برگ‌های سپید دفتر من! از شما روسیاه‌تر کس نیست  

مرسیییی

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">