ساحل افکار

بایگانی

مثل...

چهارشنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۵، ۰۴:۴۲ ب.ظ

مثل وقتی عزاداری بهت نچسبه و اون حس همیشگی رو نداشته باشی. حس میکنی یه چیزی انگار گم شده یا کمه

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۵/۰۷/۲۱
مستر نیمــا
تاثیر فوتبال دیشبه:|

فکر نمیکنم

✿شمیم زندگی✿ ۲۱ مهر ۹۵ , ۱۶:۵۸
:(

:)

آره! امسال چرا اینجوریه؟؟

شما هم؟؟

هومممم حس بدیه

آره

شاید داری به مرحله ی جدیدی از زندگی مذهبی وارد میشی

خیلی تفسیر عجیبی بود

شاید ازحواشی ناراحت بودین وزیادبهش فکرکردین مثل رفتارای غلطی که مناسب محرم ندیدین 

نه کلا تو مودش نبودم

اوهوم موافقم :(



+

البته من امروز برای اینکه دلچسبش کنم یک کاری کردم که حداقل خودم آروم شدم.


خوش بحالتون

خیلی ها امسال این حسو داشتن
من خودم امسال اصلن شرکت نکردم

امیدوارم همه گیر نباشه

ولی برای من این محرم خیلی چسبید ایشالله برای شمام پیش بیاد دلچسبیش

گود فور یو

گیسو کمند ۲۱ مهر ۹۵ , ۲۰:۵۷

خیلی عجیبه که خیلی ها امسال اینو میگن!!!!!

منم این جوری بودم امسال...اصلاً این دهه محرم قلباً و واقعاً عجیبترین و راکدترین بود برام :(((

واقعا؟چرا؟

خانوم لبخند :) ۲۱ مهر ۹۵ , ۲۲:۲۸
منم امسال اینطوری بودم و هستم. عجیبه!

یه جای کار میلنگه

تقریبا میشه گفت همه اطرافیان منم اینطور بودن 
داداشم گفت دوستش هر سال هیات داشته نمیخواسته امسال هیات داشته باشه اومدن بهشون پول دادن که حتما باید این حسینیه ها و هیات ها باشن
معلوم نیست دارن چی بر سر اعتقادات مردم میارن که اینطور دلسرد شدن

من فکر کردم خودم فقط اینجوری شدم:|

°• نیلگون •° ۲۱ مهر ۹۵ , ۲۳:۵۹
کاش اعتقاداتمون گم نشه ... کم نشه ..

کاشکی

عارفه هستم ۲۲ مهر ۹۵ , ۰۱:۳۱
حس مشترک

چه بد

شاید درگیری زیاد ذهنی 
اون دو ساعتی که تو هیئت هستیم هم حواسمون به جایی که اومدیم نیست و داریم به چیزایی که صب تا شب تو ذهنمونه فکر میکنیم! 
البته باید بگم من هم بعد از نزدیک به ده سال، امسال شب عاشورا یه نیم ساعت بیشتر نتونستم بمونم و برگشتم خونه خوابیدم! تا اونجایی که حافظم کار میکنه همیشه تا مراسم صبحدم میموندم! 

نمیدونم

یه جای کارمون داره میلنگه

مصطفی فتاحی اردکانی ۲۲ مهر ۹۵ , ۱۵:۱۱
مساله کمی نیست! جای فکر داره.
امسال به خاطر مسئولیتی که داشتم از عزادازی چیزی درک نمی کردم. آخرش عصر عاشورا رفتم یه هیئت دیگه و خیلی بهم چسبید

بله متاااسفانه


♫ شباهنگ ۲۳ مهر ۹۵ , ۰۸:۲۴
من با نظر مریم موافقم
این احساس تغییر مربوط به جهان درون خود شماست نه جهان بیرون

غزلِ اون پستی که دیگه نیست صدای کیه آیا؟

نمیدونم.می بی

دشمن

گیسو کمند ۲۳ مهر ۹۵ , ۱۰:۵۷
شاید به خاطر پررنگتر شدن بدعتهای امسال بود که اصلاً هیچ حس خشوعی به آدم دست نداد...متاسفانه... همیشه این ده وقتی تموم میشه دلم خیلی تنگ میشه مثل حال و هوای بعد ماه رمضون.

نه من امسال خیلی کمتر رفتم مراسمات

♫ شباهنگ ۲۳ مهر ۹۵ , ۱۲:۵۳
عه... پس دشمن... دشمن... که میگن صداش این جوریه D:

الانه که مستر بره فیدشو غیر فعال کنه
هعی...

اره دیگه


:)))

امسال چیزی نفهمیدم ، نه اشکی نه روضه ای نه عزاداری !! انگار ن انگار محرم بود و دهه

تو هم؟

سلام
من توی عمرم مراسم و عزاداری واسه امام حسین نرفتم بخاطر مشغله زیاد...ولی امسال شب شام غریبان پشت میزتحریرم یه مرتبه یاد امام حسین افتادم  دلم گرفت  اشکم سرازیر شد...و رفتم مزار شهیدان شهرم....و افسوس خوردم چرا این همه سال ازین مراسم عزاداری غافل بودم...

واقعاااا؟؟

من امسالم رفتم ولی کمتر از بقیه سال ها

منم دقیقا همینطوری بودم آخرسر روز عاشورا بود فکر کنم رفتم یک گوشه خونه چندتا نوحه مورد پسندمو گذاشتم و باهاشون سینه زدم و چندقطره ای هم اشک ریخنم

قبول باشه

آره منم .
درسته هرچیزی به درون آدم برمیگرده 
اما دنیای بیرون هم بارون رحمتی نیست والا ! هرسال خنک تر از پارسال....

عی باباااا

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">